محمد سررشتهداری در روزنامه نود مینویسد: «بياييد تصور کنيم که حرفهای برانکو عليه کیروش در ايفمارک اتفاقی و تنها به دليل تست پزشکی بوده است. بياييد تصور کنيم اين که از ميان مربيان، محبوبترينشان که میتواند رودرروی کیروش بايستد، حرف میزند هم تصادفی است نه از روی خط مخالفان کیروش و احيانا تجميع علی کريمی و برانکو.
حالا در نظر بگيريد که چه کسی حق میگويد؟
از قانون و من روزنامهنگار که علاقه به قانون و آمار و سند دارم بپرسيد، میگويم برانکو درست میگويد و اين موضوع رد خور هم ندارد چون باشگاه برای بازيکن کلی هزينه کرده و بازيکن عملا بايد در تمام روزهايی که لازم است برای باشگاه کار کند و تيم ملی هم تنها سه روز قبل از هر بازی میتواند تيم را جمع کند.
اين قانون فيفاست. حال اگر فدراسيون توانست باشگاهها را متقاعد کند کیروش بيشتر میتواند تيم را در اختيار داشته باشد اما اگر نه، هرگز اين اتفاق رخ نمیدهد.
نمونه همين اتفاق برای استقلال چهار سال قبل رخ داد. آنها برابر اف سی سئول در ميان چهار تيم پايانی با کیروش درگير شدند که خسرو حيدری مصدوم را به اردو نبرد اما کیروش برد. بردن همانا و در مجموع رفت و برگشت در آستانه فينال آسيا حذف شدن همان.
به راستی اگر باشگاهها خصوصی بودند اصلا حرفهای کیروش را میشنيدند؟ در موردش حتی بحث هم نمیشد. مگر میشود که پول بازيکن را کس ديگری بدهد اما همان بازيکن اوج آمادگیاش برای تيم ملی باشد و برای خود تيم نابود شود؟
برانکو البته رفتار عجيبی دارد که به نظر مشکوک میآيد و حرفهای ديروزش نماد يک جنگ تمام عيار ميان هواداران تيم ملی و هواداران تيفوسی پرسپوليس است که میتواند آتشی به بزرگی شکست پرسپوليس و تيم ملی به صورت توامان درست کند اما هر چه هست، هر چه گفته شده است، همه به ضرر همه فوتبال است.
تيم برانکو مجهز شده و آماده است. حتی برای آسيا اين تيم اميدواریهای زيادی دارد. در آن سو اما کیروش هم اگر چه غيرقانونی حرف میزند اما غيرمنطقی نمیگويد. او میگويد بازيکنان من بايد برای صعود به سطحی بالاتر از سطح فوتبال در ليگ برتر برسند که میدانيم درست هم هست و چنين هم کرده قبلا.
او در صعود به جام قبلی اين کار را انجام داده بود.
حرف ديگرش اين است که زمينهای غيراستاندارد ممکن است همه چيز را عوض کند چون بسياری از زمينهای رقبا زمينهای استاندارد هستند و عادت به زمين بد کار را خراب میکند. او بدنسازی خودش را میخواهد و البته به مربيان ايرانی – حداقل به همه آنها – اعتماد ندارد چه از منظر بدنسازی و چه از ديدگاه نظم.
او بازيکنانش را بيشتر از قانون میخواهد. حق قانونی ندارد اما حرفهايش منطقی است. برانکو اما برای اولين بار محکم ايستاده و حق قانونی خودش را میخواهد و کیروش به نظر میرسد برای دومين بار با باشگاهی بزرگ درگير خواهد شد و يک يا هر دو طرف در اين جنگ شکست میخورند.»