بولتن سازان به دغدغه این روزهای دولتیهای تبدیل شدهاند. یک روز وزیر اطلاعات قسم میخورد که خبرهای منتشر شده در مورد وی و فرزندش در برخی بولتنها کذب محض است و یک روز وزیر ارشاد میگوید که پدرم تمام مسائل فرهنگی ما را با جزئیات دنبال نمیکنند و ممکن است ایشان روزنامه را خوانده یا بولتنی را مطالعه کند که روی آن بحث داشته باشند!
به نظر میرسد که این بولتنها حاصل همان اتاق عملیاتی است که به گفته روحانی – در جلسه ۲۲ مرداد هیات دولت – منتقدان دولت وارد آن شدهاند.
به هر حال بولتنها که در ادبیات سیاسی ما شاخص اصلی آن بیقانونی و تخریب است، با انتخاباتی شدن فضای سیاسی کشور به میدان آمدهاند تا با تخریب رقبا جایی برای خود در فردای سیاست کشور باز کنند.
اگرچه هیچ ساز و کار مشخصی برای مقابله با این پدیده وجود ندارد اما هشدار وزیر اطلاعات به عنوان مقام ارشد امنیتی کشور، دلیل خوبی است تا دستگاه قضا برای سامان دهی به این نوع فعالیتها وارد عمل شود.
نواقص ساختار دموکراسی باعث شده است که با خلاءها و آسیبهای حاصل از آن مواجه باشیم. در نبود احزاب قدرتمند جریانهای سیاسی فعالیت میکنند و مادامی که نهادها و ارگانهای مختلف رسانهایی رسمی ندارند، بولتنها نوشته میشوند لذا ضروریست که برای حل مشکل از رفع ایرادات اصلیتر همچون نبود قانون در این زمینه آغاز شود زیرا خبرهای نادرست با رویکرد سلبی و تخریبی منشا تحلیلهای نادرست شده و نتایج نامطلوبی به دنبال دارد.
از میان رفتن اعتماد عمومی و تضییع حقوق مردم در کنار راه اندازی موج مخالفتهای غیر ضروری در کشور از جمله این پیامدها است.
علاوه بر ایرادات ساختاری، مقاطع زمانی مانند دوران تبلیغ انتخابات نیز به افزایش این رفتار دامن زده میشود و شاهدیم که بولتن سازی نیز در کنار دیگر تخلفات انتخاباتی همچون نامشخص بودن هزینههای انتخاباتی، وعدههای انتخاباتی پیگیری نشده در حوزههای مختلف، عدم پایبندی کاندیداها به قوانین انتخابات و... قرار میگیرد.
تندروی در انتقاد از دولت در هفتههای اخیر به حدی رسیده است که انتشار یک خبر جعلی رسانه خارجی (رویترز) با وجود تکذیب از سوی مقامات ایرانی (ظریف) تبدیل به موج رسانهای علیه دولت میشود! یک پدیده زیست محیطی که در نتیجه سالها سوء مدیریت و ناکارآمدی دولت قبل بوده است رنگ و بوی سیاسی گرفته و استعفای مقام مسئول مربوطه در صدر خواستهها قرار میگیرد! از سادهترین مسایل و حتی اخبارهای جعلی چون تکخوانی زنان در حوزه فرهنگی جنجالی آفرینده میشود که واکنش قشرهای متفاوت و موثر جامعه را در پی دارد و...!
به این ترتیب در فضای انتخاباتی کنونی مرز میان نقد و تخریب از بین رفته و اتهام زنی جای انتقاد سازنده را گرفته است. این درحالی است که در یک جامعه آزاد از هر دولتی به شیوههای صحیح و اصولی انتقاد میشود. این انتقادات حتی اگر چندان درست هم نباشد مورد توجه قرار گرفته و به آن پاسخ داده میشود. حتی بررسی و بحث در مورد آنها میتواند عاملی برای پیشرفت جامعه سیاسی و دموکراسی در یک نظام باشد اما شاهدیم که برخی از گروهها و جریانهای سیاسی در کشور ما حمایتها و جانبداریهای بیچون و چرا از همفکران خود را سرلوحه کار قرار داده و از هر اشکال و کمبود قابل حلی در جریان رقیب یک معظل حل نشدنی میسازند و اساسا رقابت را تا حد و مرز دشمنی تقلیل دادهاند تا با دولت و جناح رقیب مقابله کنند. از این رو است که از انصاف و نقد اصولی فاصله گرفته و به ورطه تخریب میافتند.
در این میان رسانهها نقش و اهمیت قابل توجهی دارند زیرا اگر فعالان سیاسی، کارشناسان و رسانهها از نظر نوع ادبیات و مسایل مورد بررسی مسیر اعتدال را پیش گیرند؛ به عنوان خط دهنده افکار عمومی، میتوانند فضای افراطی را از جامعه دور کنند و در پی آن انصاف و حقیقتگرایی اهمیت ویژه ایی پیدا میکند و آن وقت است که باید به مرز میان نقد و تخریب توجه بیشتری کرد.
آنچه که این روزها شاهدیم، بیتوجهی به این مرزبندی و استفاده از لایههای کذب و غیر شفاف اخبار برای تخریب برخی چهرههای دولتی است. روشن است که بهره گیری از این شیوه علتی غیر از ضعف در عملکرد بولتن سازان ندارد زیرا در غیر این صورت میتوانستند با بیان نظرات کارشناسی خود دولت را منصفانه نقد کنند.