اینطور که معلوم است محسن هاشمی هم یکی از کاندیداهای جدی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خواهد بود. او یکی از ظرفیتهای جریان اصلاح طلب و گزینه حزبی کارگزاران است. در واقع حمایت این طیف را دارد و کاندیدایی است در جهت حفظ هویت اصلاح طلبی که میتواند مدافعان این نظریه را با خود همراه کند. همچنین از برند و اعتبار پدر بهره میبرد که امتیاز خوبی برای او است. اینکه اصلاح طلبان او را در مقایسه با سایر گزینههای مطرح چطور ارزیابی کرده و پشت سرش راه میافتند یا نه بعدا معلوم خواهد شد، اما نام وی به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی سرزبان افتاده و گویی که خودش هم برای ورود به این عرصه بیمیل نیست.
محسن هاشمی تا همین چند ماه قبل بحث ورود به انتخابات را خیلی جدی نگرفته بود چنانچه دفتر وی در ۲۵ خرداد اعلام کرد که «همانگونه که رئیس شورای شهر تهران در گفتگوهای متعدد تصریح کرده است، برنامه یا بنایی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری ندارد. طرح اینگونه احتمالات اثر مثبتی بر شرایط امروز جامعه که سخت درگیر مشکلاتی نظیر بیماری کرونا، مسائل اقتصادی ــ اجتماعی تحریمهای ظالمانه است، ندارد. مناسبتر است که توجه و تمرکز مسئولان و رسانهها بهجای پرداختن به گمانهزنیها و شایعات بیاساس به بهبود خدمترسانی و انجام وظایف خویش معطوف شود.»
کمیبعدتر یعنی در شهریور ماه نیز خود هاشمی گفت: «قصد شرکت در انتخابات ریاستجمهوری را ندارم. علاقهای به این کار ندارم. با وضعیتی که الان هست فکر نمیکنم هیچ عاقلی کاندیدا شود. شرایط کشور بسیار سخت است و کسی که خود را کاندیدا میکند به قول غربیها باید «سوپرمن» باشد.» او حالا، اما در پاسخ به سوالات مشابه میگوید «امیدوارم که بنده گول نخورم و نیایم.»!