سه‌شنبه ۴‌دی‌ماه‌۱۳۹۷ حدود ساعت‌۱۲ لحظه‌های دردناکی برای جامعه ایرانی بود. واژگونی اتوبوس منجر به فوت ۱۰‌نفر از دانشجویان واحد علوم‌و‌تحقیقات دانشگاه آزاد شد. این رخداد ناگوار غمی فراموش‌نشدنی برای همه ایرانیان است.
کد خبر: ۶۹۶۶۱۲
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۴ 29 December 2018

سه‌شنبه 4‌دی‌ماه‌1397 حدود ساعت‌12 لحظه‌های دردناکی برای جامعه ایرانی بود. واژگونی اتوبوس منجر به فوت 10‌نفر از دانشجویان واحد علوم‌و‌تحقیقات دانشگاه آزاد شد. این رخداد ناگوار غمی فراموش‌نشدنی برای همه ایرانیان است. مسلماً نخستین اقدام در راستای التیام‌بخشی، شناسایی افراد مقصر احتمالی و واکنش مناسب نسبت‌به قصور مسوولان است؛ اما در این میان اندکی پس از این حادثه شاهد ظهور مجدد سیاست‌ورزی انتقام‌جویانه در سپهر سیاست کشور از سوی طیفی خاص بودیم. این نوشتار نقدی بر سیاست‌ورزی انتقام‌جویانه در قبال حوادث ناگوار ملی است.

 پلاسکو؛ آغاز شوم انتقام
آخرین روز دی‌ماه شوم‌1395، ساختمان قدیمی و مشهور پلاسکو در تهران فرو ریخت. ریزشی که ابعاد سیاسی عجیبی پیدا کرد. رخداد ناگوار آتش‌سوزی و ریزش ساختمان پلاسکو آغازگر موج انتقام‌گیری سیاسی بود. جریان سیاسی خاص برای رهایی از پاسخگویی پیرامون ناکارآمدی مدیریت فرصت انتقام را مهیا دیدند. آنان در لحظات نفس‌گیر نجات افراد زیر آوار، نفیر استعفای شهردار تهران را سر می‌دادند. راهبرد اصلی، بدل‌سازی پلاسکو به پایان حیات سیاسی آقای قالیباف بود. گام نخست از پاستور برداشته شد؛ آقای حسام‌الدین آشنا در توییتی نوشت: «کارکرد اصلی حوادث واقعی جابه‌جا کردن اولویت‌بندی‌های ساختگی است. سیاست‌گذاری‌های شهری باید تابع ضرورت‌ها باشد نه منافع حامیان و آمران و مباشران!» و پس از آن آقای حمید ابوطالبی نوشت: «استعفای شرافتمندانه در فاجعه اخیر راه‌آهن، آغازی بود بر ضرورت مسوولیت‌پذیری اجتماعی درحوادث ناخواسته کشوربرای کاهش آلام اجتماعی.» و حتی آقای احمد مسجدجامعی، عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران که متن استعفای خود را منتشر کرده بود؛ فرصت برای انتقام را مناسب دید و در همین راستا نوشت: «من تا تکلیف این موضوع روشن نشود هیچ جا نمی‌روم و در شورا می‌مانم. برای احقاق حقوق شهروندان، تا اتمام آواربرداری‌ها و مشخص شدن مقصران این حادثه، در شورا می‌مانم، پیگیری می‌کنم و به مردم گزارش خواهم داد!»
همه این تکاپوها برای کسب قدرت رخ می‌داد. پیروزی در انتخابات آرزوی آنان بود و تخریب، شایعه‌سازی و دروغ در قبال مدیریت محمدباقر قالیباف در رخداد پلاسکو امکان کاهش مقبولیت اجتماعی او را میسر می‌ساخت. آنان به هر قیمتی به آرزوی خود رسیدند، ولی مؤلفه‌های پایبندی اخلاق را باختند؛ هرچند بر تکرار این رویه سیاسی پافشاری می‌کنند.

به وقت سیاست شوم
پس از رخداد ناگوار واحد علوم‌و‌تحقیقات دانشگاه آزاد فرصت برای انتقام‌گیری سیاسی فراهم شد. طیف سیاسی مهجور از مواهب دانشگاه آزاد در مدیریت پیشین، به شکرانه این رخداد ناگوار بزم در خون گرفتند. نوبت به اظهارات زنجیره‌ای نمایندگان لیست امید فرا‌رسید؛ آقای عبدالکریم حسین‌زاده با فراموشی چند دهه ریاست مرحوم هاشمی‌رفسنجانی بر دانشگاه آزاد بدون پاسخگویی نسبت به رفتارهای خارج از وظایف این دانشگاه در نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری اظهار داشت: «دانشگاه آزاد از نظارت‌ناپذیرترین سازمان‌هاست. اگر زیر نظر وزارت‌علوم بود امکان استیضاح داشتیم... شرم‌مان که در مرگ فرزندان‌مان هم عذرخواهی بلد نیستیم.» و سپس خانم پروانه سلحشوری، سخنگوی طیف تندرو اصلاحات در بهارستان، خواهان استعفای مسوولین دانشگاه آزاد شد و در همین راستا نوشت: «مسوولان ارشد دانشگاه آزاد باید استعفا می‌دادند. مانند صداوسیما، پاسخگویی لازم در دانشگاه آزاد هم وجود ندارد.» این اظهارات در حالی بیان می‌شود که اصلی‌ترین عامل مشکلات واحد علوم‌و‌‌تحقیقات دانشگاه آزاد در اتخاذ مکان نامناسب در مدیریت پیشین است. به‌نحوی که پس از سال‌ها آقای احمد خرم، راز احداث این واحد آموزشی با حمایت نیروهای سیاسی همسوی مدیریت پیشین دانشگاه آزاد را بیان کرد و در همین راستا اظهار کرد: «طرح احداث دانشگاه آزاد واحد علوم‌و‌تحقیقات در شمال غرب تهران در دولت پنجم یا ششم و زمان شهرداری آقای کرباسچی مطرح شد. این دانشگاه در ارتفاع بالای 1800‌متر ساخته شده که در اختیارمنابع ملی بود و قانوناً ساخت‌و‌ساز در آن‌جا غیرمجاز محسوب می‌شد. همان زمان‌ بنده وزیر راه‌و‌ترابری بودم و در آن دوره و قبل از آن مسوولیت کمیته راهبردی سبز کردن دامنه البرز را بر‌عهده داشتم که با این پروژه مخالفت کردیم؛ اما به‌دلیل حمایت‌هایی که از دانشگاه آزاد صورت می‌گرفت، یک تکه زمین را تصرف کردند و سپس هر از‌گاهی ده‌ها هکتار دیگر را به تصرف خود درمی‌آوردند.»

شرم بر رفتارهای دوگانه 
این طیف از نیروهای سیاسی که بارها در رخدادهای ناگوار پلاسکو و واحد علوم‌و‌تحقیقات دانشگاه آزاد خواهان استعفای مسوولان ارشد بودند؛ در رخدادهای مشابه رفتار دوگانه اتخاذ کردند. در پی سانحه تصادف قطار مسافربری تبریز-مشهد در ایستگاه هفت‌خان سمنان که منجر به فوت 48‌هموطن شد؛ واکنش آقای عباس آخوندی، وزیر راه‌و‌شهرسازی پیشین اسفناک بود؛ او اظهار داشت: «همه مسافران تحت پوشش بیمه‌اند و از این نظر جای هیچ نگرانی نیست!!» اما استیضاح وی با کارشکنی نمایندگان لیست امید ناموفق بود. در فاجعه منا که به شهادت 464‌هموطن انجامید؛ کم‌کاری‌های وزارت‌خارجه برای واکنش به مدیریت ضعیف سعودی و عدم دریافت پیکر ایرانیان، هیچ‌گونه واکنشی از این طیف سیاسی دیده نشد اما در آخرین رویداد، فوت سه دانش‌آموز در پیش‌دبستانی «اسوه حسنه» زاهدان بدون هیچ واکنش جدی مبتنی‌بر استیضاح یا استعفای وزیر آموزش‌وپرورش، به‌تلخی پایان رسید.

انتظار مرگ برای انتقام 
سیاست‌ورزی غیر اخلاقی، پایبند بر اصالت همه‌جانبه قدرت است. آنان امر سیاست را تکاپو برای صدارت می‌دانند، به همین سبب مشتاق اخبار مرگ هستند. هنگام سوگواری دیگران، شوق آنان فرا‌می‌رسد و سفره بزم و شادی پهن می‌شود؛ زیرا فصل انتقام از رقبای سیاسی فرا‌رسیده است. سپهر سیاست ایران شاهد غیراخلاقی‌ترین کنش سیاسی در قالب «انتظار برای مرگ» است.

منبع:صبح نو

برچسب ها: علوم و تحقیقات
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار