حالا که تشت رسوایی زاکر برگ از بام افتاده و معلوم شده طرف عقیده‌ای به امانتداری ندارد، لازم است که بزرگان هرچه زودتر امانات خود را از آنها پس بگیرند و به همین معدود اپ‌های داخلی قناعت کنند/ ما صبح تا شب توسط تلگرام بمباران می‌شویم، شب تا صبح توسط شبکه‌های ماهواره ای معاند. می‌گوییم چرا یک دفعه این همه بحران بر سرمان ریخته
کد خبر: ۵۹۴۷۶۵
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۷ 23 April 2018

اوایل انقلاب جوک درست کرده بودند که «تلویزیون در خیابان از یکی از ضدانقلاب‌ها می‌پرسد نظر شما درباره صدور انقلاب چیست؟ او هم جواب می‌دهد به شرطی که همه‌اش را صادر کنند.»

ناپرهیزی کنم و یکی دیگر از لطیفه‌های آنچنانی را به یادتان بیاورم. «آخر شب هموطنی زنگ می‌زند به تلویزیون و می‌گوید آیا این موقع شب، مسوولان مملکت خوابند؟ طرف می‌گوید بله. احتمالا خوابند. می‌پرسد مدیر حراست چطور؟ می‌گوید احتمالا او هم باید خواب باشد. می‌گوید پس حالا که همه خوابند یک باباکرم بگذار حال کنیم.»

این دو لطیفه از آن جهت برایم تداعی شد که دیدم مسوولان امر یکی پس از دیگری تلگرام را ترک کردند و سربلند از آن بیرون آمدند. من البته با اصل ماجرا موافقم و فکر می‌کنم مسوولان یک کشور حتی‌المقدور نباید از محصولات غیر داخلی استفاده کنند. لو فرض، اگر برای ما مردم عادی پوشیدن لباس ایرانی مستحب است، برای مسوولان واجب است که جز تولید داخل نپوشند و جز کالای ایرانی نخرند.

در موارد استثنا البته می‌شود حکم استثنا داد اما وقتی ما پیام‌رسان داخلی داریم برای زعمای قوم قبیح است که کاربر اپ‌های خارجی شوند. همانطوری که از تلگرام بیرون آمده‌اند مقتضی است که از فیسبوک و توییتر و اینستا هم بیرون بیایند. به ویژه حالا که تشت رسوایی زاکر برگ از بام افتاده و معلوم شده طرف عقیده‌ای به امانتداری ندارد، لازم است که بزرگان هرچه زودتر امانات خود را از آنها پس بگیرند و به همین معدود اپ‌های داخلی قناعت کنند.

کهن‌جامه خویش آراستن، به از جامه عاریت خواستن. پیشنماز که بیرون بیاید انشاء‌الله پس‌نمازها هم بیرون می‌آیند. اما خوب یا بد قصه به همین سادگی نیست و پیچیدگی‌هایی هم دارد. حالا که بزرگان از چنین محیط‌هایی بیرون آمده‌اند- خواسته و ناخواسته- فضا را برای رقبای‌شان بازتر کرده‌اند. قبلا هر کسی در گوشی موبایلش اگر ده‌تا کانال ضدانقلابی داشت، محض تعلق خاطر یا کنجکاوی چهار، پنج‌تا هم کانال حزب‌اللهی داشت.

اگر نگاهی به ضدانقلاب‌ها می‌انداخت محض استطلاع فرمایش بزرگان انقلابی را هم می‌خواند، عکس‌های‌شان را هم می‌دید و ذهنش یک‌سویه و یک‌طرفه غش نمی‌کرد. اما الان گوشی‌های ما کلا و جزئا تبدیل شده‌اند به محیطی امن و راحت برای جوک و ضدانقلاب و غیره. برای ماهواره هم همین اتفاق افتاده و ما در آنجا هم میدان را حسابی خالی کرده‌ایم و به حریف سپرده‌ایم. ظاهرا نیروهای خودی برای مصاحبه با شبکه‌های ماهواره‌ای، به خصوص بی‌بی‌سی و شبیه بی‌بی‌سی مانع و محظور دارند، بلکه حق ندارند روی خط آنها بروند و در محفل ضدانقلاب از مواضع انقلابی یا اصلاح‌طلبی خود دفاع کنند.

این عدم حضور باعث بی‌رونق شدن بازار این شبکه‌ها نشده و نمی‌شود بلکه عرصه را برای تاخت و تاز معاندین فراخ‌تر کرده و می‌کند. شخصا خیلی وقت نمی‌کنم پای تلویزیون بنشینم اما هر بار که دست داده و خبرهایی را از شبکه‌های ماهواره‌ای پی‌گرفته‌ام حضور پررنگ کارشناس‌هایی کین‌توز و عصبی و بدبین اعصابم را به هم ریخته. آدم‌هایی که به هر دلیلی اسم تبعیدی روی خود گذاشته‌اند و موجه و غیر‌موجه از نظام سیاسی ایران خشمگین‌اند بلکه براندازی این رژیم را آرزو می‌کنند، یک موقعیت ممتاز و بی‌رقیب یافته‌اند تا شب‌ها مهمان خانه‌های مردم شوند و حرف‌های صد‌من‌یک‌غازشان را به مردم حقنه کنند.

اگر شما می‌توانستید بابت این عدم حضور، بازار شبکه‌های ماهواره‌ای یا تلگرامی را کساد کنید بد فکری نبود که یک‌شبه ترک‌شان بگویید و به آنها بی‌محلی کنید، اما درد سر این است که بازار آنها همچنان پررونق است و ملت اعم از مومن و دهری، فوج فوج پای صحبت آنها می‌نشینند، هیچکس هم نیست جواب‌شان را بدهد. اشکالی نمی‌بینم که صریح‌تر سخن بگویم و مسوولان امر و خوانندگان روزنامه را متوجه این خطر جدی و بحران‌ساز کنم و هشدار بدهم که کاش می‌شد جلوی این تک‌صدایی را گرفت و ذهن مردم را از بمباران وسیع ضدانقلاب حفظ و حراست کرد.

ما صبح تا شب توسط تلگرام بمباران می‌شویم، شب تا صبح توسط شبکه‌های معاند. بعد هم می‌گوییم چرا یک دفعه این همه بحران بر سرمان ریخته. بحران‌ها از آسمان که نمی‌آیند، حاصل دسترنج همین شبه‌کارشناس‌هایی هستند که ترویج ناامیدی را وظیفه مسلم و اولیه خود می‌دانند و از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا امید مردم را به یأس بکشانند. پریشب وقتی دیدم اینها به اسم تحلیل چه با ذهن و ضمیر فارسی‌زبان‌های بیچاره می‌کنند، آه از نهادم برآمد. بیشتر و بلندتر و سوزناک‌تر برآمد وقتی که دیدم از این طرف تلگرام سوت و کور است، تلویزیون در یک حال و هوای دیگر است و عرصه رزمگاه که چه عرض کنم، حتی عرصه بزمگاه هم خالی است و میدان را شش‌دانگ به اسم خودتبعیدی‌ها سند زده‌ایم.

/ایران آنلاین

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار