پیروزی دولت دموکرات اوباما
در امریکا بر سر برجام،کشمکش های سیاسی بر سر انتخابات آینده در کانون توجه
روزنامه های امروز بوده است. این در حالی است که روزنامه های آغاز هفته
همچنان موضوعاتی همچون زمین خواری را در دستور کار قرار داده اند.
در ادامه میتوانید روایت تابناک از مهمترین مطالب روزنامههای شنبه بیست و هشتم شهریور ماه را مرور کنید.
«روزنامه وطن امروز» در ستون یادداشت های خود به قلم مهدی محمدی به انتقاد از اجرای برجام در امریکا پرداخته است. وطن امروز در این یادداشت با عنوان«پایان کار در واشنگتن آغاز راه در تهران» می نویسد:« اکنون روشن شده است که توافق هستهای آنقدرها هم که در ابتدا به نظر میرسید برای کنگره غیرقابل تحمل نبوده است. در حالی که تا همین چند هفته قبل ضرورت توسل رئیسجمهور آمریکا به حق وتو در مقابل کنگره قطعی به نظر میرسید و بحثها عمدتا بر این متمرکز بود که اوباما آرای لازم را برای این کار خواهد داشت یا نه، حالا میبینیم که مخالفان حتی رای کافی برای طرح برجام در سنا را هم در اختیار نداشتهاند. این امر نشاندهنده آن است که مخالفتها با برجام در آمریکا یا سطحی و لابیپذیر است یا اینکه در مواردی هم که مخالفت عمیقی وجود دارد، بیشتر به دلایل حزبی است تا دلایل متنی و راهبردی. تقریبا با اطمینان میتوان گفت اگر بحث درباره توافق هستهای فضای حزبی در آمریکا را قطبی نکرده بود، بسیاری از جمهوریخواهانی هم که مخالف این توافقند دلیل چندانی برای اصرار بر نظر خویش نمییافتند.
از همین جا اما حقیقت دیگری را هم میتوان دریافت؛ واضح است که توافق هستهای در آمریکا به توافق شکننده یک جناح خاص با ایران بدل شده است. بنابراین کاملا روشن است که آینده توافق هستهای در آمریکا نه تنها تضمین شده نیست بلکه بسیار شکننده و مبهم است. بویژه در 5/1 سال بعد (زمانی که یک رئیسجمهور جدید در آمریکا بر سر کار میآید)، بویژه اگر منازعه ژئوپلیتیک میان ایران و آمریکا نیز رشد کرده باشد – که قطعا خواهد کرد- هیچ معلوم نیست که پایههای لرزان توافق هستهای بر اثر اراده یک جمهوریخواه تازه قدرت گرفته به یکباره فرو نریزد و همه چیز به نقطه ماقبل صفر بازنگردد. عمر طولانی توافق هستهای شاید بزرگترین عیب آن است. در زمانی چنین بلند، معلوم نیست این توافق باید چند بحران سیاسی را از سر بگذراند و خود را همچنان سرپا نگه دارد.»
همچنین «روزنامه کیهان» نیز به موضوع پایان کار بررسی برجام در امریکا پرداخته است. کیهان در تیتری کنایه آمیز خطاب به رئیس جمهور با عنوان«اوباما باخت2 به3 را جشن گرفت!» می نویسد:« در حالی دولت معتقد است حریف را در مذاکرات هستهای با نتیجه 3 بر 2 شکست داده است، دیپلماتهای آمریکایی رسیدن به توافق وین را در وزارت امورخارجه این کشور و با حضور باراک اوباما جشن گرفتند!»
«روزنامه آرمان» در گزارشی به سفر رئیس جمهور کشورمان به نیویرک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل می پردازد. آرمان در این گزارش با عنوان:« دیپلماسی اتفاقی در مجمع عمومی» به احتمال گفت و گو میان اوباماو روحانی پرداخته و نوشته:« سفر روحانی به نیویورک برای حضور در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد از زمره همین بسترهاست که توجهات را به خود معطوف کرده و اگر در وین سخن از دیپلماسی بالکنی بود اینجا نوبت به گمانهزنی درباره دیپلماسی راهروهاست.
اخیرا موضوعی به صورت غیررسمی مطرح شد و آن هم دیدار اوباما و روحانی به شکل غیررسمی در نیویورک است. اکنون که اوباما توانسته بزرگترین میراث دوران ریاستجمهوری خود در عرصه سیاست خارجی یعنی توافق هستهای با ایران را به سلامت از چالش با اعضای کنگره و تندروهای جمهوریخواه گذر دهد بیگمان تمایل دارد در ادامه این روند به مثابه آنچه در ماجرای کوبا گذشت، یک دستاورد نمادین دیگر از تغییر در سیاست خارجی را در قالب دیدار با رئیس جمهوری ایران در کارنامه خود ثبت کند اما روحانی بیشک نه نیاز و نه تمایلی دارد که در برهه فعلی به سمت و سوی چنین نکته چالش برانگیزی سوق یابد و برای وی عبور منطقی توافق هستهای از چالشهای پیش رو و اجرایی شدن مطلوب آن اولویت اصلی است و طرف ایرانی منتظر اثبات حسن نیت در خصوص اجرایی شدن توافق و خدشه بر دیوار بلند بیاعتمادی با اقدامات عملی طرف مقابل است تا آن گاه هر زمان که لازم بود به بسط و تعمیق مراودات نظری بیندازد. با این وصف دیدار رسمی میان دو رئیسجمهوری نه مطلوب و نه مقبول و لازم است البته همزمانی سخنرانی دو رئیس جمهوری در روز ابتدایی میتواند زمینه یک رویارویی غیر رسمی و خوش و بشی سرپایی باشد، نشانهای بر اینکه عرصه و زمینهای برای همکاری مشترک در خصوص موضوع هستهای گشوده شده که دو طرف میتوانند آن را با حسننیت نقطه عزیمت و گام ابتدایی ببینند. بیشک برای عبور از چالش چند دههای و نیز اصلاح رویکردهای خصمانهای که آمریکا بسیار پیشتر از آغاز انقلاب بدان دست یازیده و خاطر خوشایندی بر جای نگذاشته، نیازمند زمان طولانی و حرکت تدریجی و اقدامات عملی از سوی طرف غربی است و نکته آنکه در این مسیر پرشهای ناگهانی و تکانههای هیجانی بیشک کارگر و مفید نبوده و روند آرام و منطقی در نهایت راهگشا خواهد بود.»
همچنین ارمان در گزارش دیگری با عنوان« ناطقنوری هنوز کمک مربی است» می نویسد:«یکی از شخصیتهایی که تمایل دارد ایفاگر نقش سوم باشد حجتالاسلام علی اکبر ناطق نوری است. او در مناصب با اهمیتی مانند ریاست مجلس حضور داشته و اکنون رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری است اما این مناصب جوازی برای ایفای نقش در تمام عرصهها نیست. وی شخصیتی است که تغییر رویکرد او از اصولگرایی به میانهروی سبب محبوبیتش در میان اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو شد. پس از ادعاهایی که شش سال پیش درباره او و خانوادهاش مطرح شد و حمایتی از سوی اصولگرایان از او صورت نگرفت، شیخ نور سکوت پیشه کرد و حاضر به حضور در جمع اصولگرایان که پیش از آن مدعی رفاقت با وی بودند نشد. در این ایام افرادی از دو طیف سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا به منزل او میرفتند و درخواست بازگشتش به عرصه سیاستورزی را مطرح میکردند که او نمیپذیرفت تا آنجا که برای همگان مسجل شد شیخ نور قهر کرده است. در دهه 90 اما او باز به صحنه آمد و در جلسات رسمی مانند بزرگداشت بزرگان حضور یافت و کمی بعد در کنار آیات هاشمی و سیدحسن خمینی برای رای آوردن حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کرد. از آن پس اما مدتی سکوت کرد و بار دیگر به خانه بازگشت اما خیال حامیانش راحت بود که قهری در کار نیست. سال گذشته ناطقنوری به مراسمهایی رفت که میدانست معنای حضور سیاسی نمیدهد و کمتر سخنان سیاسی بر زبان آورد اما در سال 94 او یک کاراکتر جدید برای خود تعریف کرد که برای بسیاری غریب بود. در روزهای اخیر جز این درباره ناطق نوری و تلاش برای انتخابات مجلس شورای اسلامی، اخبار دیگری هم شنیده میشود. ناطقنوری در فاصله کمی دو بار به آذربایجان شرقی رفته و شاید سفرهای دیگری که رسانهای نشده است. در این سفرها با اقشار مختلف دیدار کرده و بویژه جلساتی با بزرگان استان داشته است. اینجاست که گمانهای درباره سفرهای شیخ نور به اذهان خطور میکند و آن هم رایزنی برای انتخابات مجلس خبرگان است. برخی اینگونه مطرح میکنند که ناطقنوری درصدد است با سفر به شهرهای مختلف و دیدار با علما و روحانیون آن خطهها توجهشان را به انتخابات مجلس خبرگان در راستای آنچه در ذهن دارد جلب کند. اما باید توجه داشت که ایفای چنین نقشی با توجه به ذهنیتی که جامعه از وی دارد نیازمند برنامهریزی دقیقتر است و تقسیم کار، آن هم به صورت شتابزده نمیتواند سرانجام مطلوبی برایشان در انتخاباتی که آیتا... هاشمی آن را به صراحت انتخابات «بسیار مهم» تلقی کرده داشته باشد و نیازمند اتاق فکری است که این اتاق فکر برآیند تمام تفکرات آن هم با تعداد محدود باشد. صرف انتخابات تعدادی معدود آن هم کسانی که سنوسال و تجربهشان دیگر توانایی بهروز شدن را ندارد نمیتواند به نتیجه دلخواه کمک کند هرچند استفاده از تجربیات این سیاستمداران توصیه میشود اما استفاده از نسخه آنان برای کسانی که قرار است در دهه چهارم انقلاب پای صندوقهای رای روند ناکارآمد و چه بسا ممکن است به نفع رقیب تمام شود.»
«روزنامه اعتماد» در گفت و گویی جالب با محمد غرضی به ناگفته های وی از دوران سیاست پرداخته است. اعتماد در این گفت و گو با عنوان« همه اطلاعات را به آيت الله منتظري ميدادم» به نقل از غرضی می نویسد:« محمد غرضي را امروز جامعه ايراني به كانديداي رياستجمهوري ميشناسد كه ساده و بيپيرايه حرف ميزد و گاهي همين سادگياش اسباب شوخيهاي سياسي ايام انتخابات را فراهم ميكرد. اما آيا او محدود به همين شناخت حاصل از ايام تبليغات انتخاباتي است؟ حتما اينگونه نيست. براي غرضي كه از دهه چهل مبارزه را شروع كرده و از مريدان و نزديكان امام و آيتالله منتظري بوده تنها حرف زدن از تورم و وضعيت اقتصادي دولتها كافي نيست هر چند كه در اين باره هم حرفهايي دارد كه ميتواند شنيدني باشد اما او معدني از خاطرات است؛ خاطراتي كه هر كدام ميتواند قطعهاي گم شده از پازل تاريخ سياسي پيش و پس از انقلاب را تكميل كند. از اسلحهاي كه فداييان اسلام به وسيله آن حسنعلي منصور را ترور كردند تا غائله كردستان و دعوا با شهيد چمران و از ارايه گزارشهاي شنود بيت آيتالله منتظري به ايشان تا متلك به وزير اطلاعات در جلسه هيات دولت خاطره دارد. غرضي را بايد از نو شناخت و از رهگذر اين شناخت به تكميل نقاط كور و كمتر ديده شده انقلاب پرداخت. خلاصه مهمترین ابعاد گفتوگوي «اعتماد» با او كه اين روزها به كانديداتوري در انتخابات مجلس ميانديشد در ادامه ميآيد:
نخود هر آشي ميشدم
طالقاني و بهشتي با هم بد بودند
بنيصدر خائن نبود، قدرتطلب بود
از زندان شاه آزاد شدم، توبهنامه ننوشتم
عضو مجاهدين خلق نبودم، رفيقشان بودم
فرودگاه پيام را دادند، عدهاي خوردند و بردند
گوشت مخابرات را بردند، استخوانش را گذاشتند
وصله حمايت از «منافقين» به هاشمي نميچسبد
مصباح از ١٥ خرداد ٤٢ خودش را از مبارزه كنار كشيد
حرف آقاي هاشمي در مورد آقاي مصباح درست است
اعضاي حزب جمهوري تنها از حزب خودشان دفاع ميكردند
هاشمي را روي صندلي آتش سوزاندند اما نه اقرار كرد نه اعتراف
همچنین این روزنامه در گزارش دیگری با عنوان« روايت صريح هاشمي از «رد صلاحيتش»» می نویسد:« هاشميرفسنجاني به دو سال پيش بازميگردد و از گذر كشور از انحرافي كه در مسير انقلاب ايجاد شده بود ياد ميكند و ميگويد: خيليها ايجاد زلزله سياسي در انتخابات ٩٢ را به نامنويسي من منسوب ميكنند، ولي واقعيت اين است كه مردم با بلوغ سياسي و شعور انقلابي آن حماسه سياسي را خلق كردند. رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام هرچند حماسه سياسي را از دستاوردهاي ملت ايران ميداند اما از فضاي آن روزهاي جامعه و نگراني يك جريان خاص از موج انقلابي مردم هم پرده برميدارد. آنجا كه مستند اين ادعاي خود را اينگونه با يادآوري خاطرهاي از حضور «وزير وقت اطلاعات» در جلسه رسمي شوراي نگهبان بيان ميكند: «با ابراز نگراني از موجي كه در جامعه ايجاد شده بود، ميگفتند براساس نظرسنجيهاي ساعت به ساعت ما از سراسر كشور اقبال به فلاني، الان به ٧٠ درصد رسيده و اگر مهار نشود، بعيد نيست به٩٠ درصد برسد كه تمام رشتههاي ما را پنبه ميكند.» آيتالله براي نخستين بار نيست كه از ارديبهشت ٩٢ ميگويد اما نام «وزير اطلاعات وقت» در جلسه رسمي شوراي نگهبان موضوعي است كه تازگي دارد؛ موضوعي كه نه شخص آيتالله و نه اعضايي از شوراي نگهبان تاكنون اشارهاي به نام وي نداشتهاند. انتخابات مهمترين كليدواژه سخنان اين روزهاي آيتالله هم هست. شايد اين براي چندمين بار طي روزهاي گذشته باشد كه هاشميرفسنجاني از انتخابات و از آمادگيها سخن ميگويد و نسبت به هر اقدامي كه باعث نااميدي مردم ميشود هشدار ميدهد؛ همان مردمي كه به گفته آيتالله در آينده بهخوبي قضاوت خواهند كرد كه دولت يازدهم چگونه با تدبير و اميد، سايه جنگ، تهديد و تحريم را از فضاي كشور دور كرد.»
«روزنامه قانون» در گزارشی با عنوان« تکرار حیران در تبریز» به زمین خواری جدید در تبریز در دوران هشت ساله احمدی نژاد پرداخته است. قانون نوشته:« حال از تبریز، این شهر تاریخی که گویا چند سال قبل از دید مجله سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی بهترین شهر برای سکونت در ایران شناخته شده بوده، خبر میرسد که در دوره هشت ساله دولت پاکدست محمود احمدی نژاد، پاکسازی عظیم و قابل توجهی در کاربری فضای سبز، جنگلکاری و باغ صورت گرفته، تا به جای تبریز مه آلود سالهای دور، تبریزی دودآلود را در این سالها داشته باشیم.فقط ۳۶۴ هکتار از اراضی داخل محدوده طرح تفصیلی تبریز طی تاریخ14/10/84 تا 5/6/92توسط کمیسیون ماده ۵تبریز از کاربری فضای سبز، جنگلکاری و باغ به کاربریهای تجاری- مسکونی و خدمات عموميو ۲۹/۶ هکتار به تجاری و ۲۶۷ هکتار به مسکونی تغییر یافته.در حالی شاهد نابودی سه میلیون و ششصد و چهل هزار مترمربع فضای سبز و تبدیل آن بهحجم انبوه و متراکمياز ساختمان هستیم که بنا بر آمار، جمعیت تبریز در سال ۱۳۹۰ خورشیدی بالغ بر 988/494/1نفر بوده. یعنی با توجه به اینکه فضاهای سبز ریههای یک شهر هستند، با این حساب میتوان گفت در این هشت ساله از هر شهروند تبریزی به طور متوسط نزدیک به5/2مترمربع فضای سبز شهری دزدیده شده است و با توجه به حجم گسترده تخلفات، شورایعالی شهرسازی نیز به این مسئله ورود کرده است.10 سال پیش یعنی زمانی که هنوز این حجم عظیم تخریب ریه شهر اتفاق نیفتاده بود، مدیر كل وقت محیط زیست آذربایجان شرقی، تبریز را دومین شهر آلوده كشور اعلام کرد که روز به روز آلودگی آن افزایش مییابد . بنا بر گفته کارشناسان اقلیمشناسی، شهر تبريز يكي از شهرهايي است كه بر اثر عوامل متعدد ازجمله وارونگی دما، آلايندههاي ثابت(تاسيسات صنعتي، غذايي، نيروگاه و خانگي)، متحرك (وسائط نقليه موتوري) و توپوگرافي (حصار كوهستاني از سه طرف) در بسياري از روزها و ساعات، هواي آلوده دارد. با این اوصاف و در چنین شرایطی تمرکز مدیریت شهری باید بر ایجاد فضای سبز بیشتر به عنوان یک ضرورت برای بقای شهر و سلامت مردم باشد ولی صد افسوس که مدیریت شهری در آن بازهزمانی سمت و سویی دیگر داشته است.تراکمفروشی و تغییر کاربری در شهری چون تهران به پدیدهای رایج بدل شده و عوارض آن هم قابل مشاهده است. در این سیاست درآمدزایی غلط به جای درآمدزایی پایدار از ساده ترین راه پول درآوردن یعنی تراکم فروشی و در واقع فروش شهر استفاده میکنند. جای تأسف است که ساختار کمیسیون ماده 5 که بهعنوان ابزاری برای انعطاف عاقلانه و منطقی طرحها تعریف شده، به دستاویزی برای کسب درآمد و تضییع حقوق مرم بدل شود.»
«روزنامه افتاب یزد» در گزارشی جالب به ارتباط میان سکته وزیر اقتصاد و همچنین پرداخت یارانه ها پرداخته است. افتاب در این گزارش با عنوان«ارتباط سکته وزیر با تاخیر در پرداخت یارانه!»می نویسد:« در حالی که شهریورماه به روزهای پایانی خود نزدیک می شود ، اما کماکان از زمان واریز یارانه نقدی این ماه خبری نیست. به گزارش آفتاب یزد، مسئولان در ماه های اخیر همواره بر این موضوع اذعان کرده اند که واریز یارانه های نقدی با سختی های زیادی برای دولت یازدهم همراه است وهمین مسئله باعث بروز تاخیر در زمان واریز آن شده ، می شود ، اما ظاهرا تاخیر بیشتر از حد انتظاری که در ماه جاری رخ داده ، نشانگر آن است که دولت با دردسرهایی جدی تر در این زمینه مواجه و پرداخت یارانه بازهم به بزرگترین چالش دولت یازدهم تبدیل شده است. چندی پیش هم علی طیب نیا ، وزیر اقتصاد ودارایی به دلیل عدم تناسب مبلغ یارانه ها با وضعیت درآمدی موجود دولت، شب های قبل از واریز یارانه نقدی برای دولت را "مصیبتی بزرگ" خواند و البته در آخرین نشست هیئت دولت درروزهای اخیر خبرعارضه قلبی طیب نیا و بستری شدن او در بیمارستان به گوش رسید. همزمان شدن تاخیر طولانی در پرداخت یارانه و بیماری وزیر اقتصاد شاید حاکی از آن باشد ، حال اقتصادی دولت هم چندان مساعد نیست و مصیبت تامین منابع یارانه شدت گرفته است.ادامه مصیبت های دولت پس از واریز یارانه نقدی اما درحالی که وزیر اقتصاد زمان نزدیک به واریز یارانه نقدی را شب های عزای دولت عنوان کرده ، یکی از نمایندگان مجلس معتقد است که عزای دولت پس از پرداخت یارانه ، شدت بیشتری می یابد.»