طنز تلخ : ماجرای هُم کش و مرد هیزم شکن

کد خبر: ۸۸۰۷۰۸
تاریخ انتشار: ۰۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۱ 27 July 2020
تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، طنز تلخ ! / ارسالی مخاطبان ، آورده اند که در روزگار قدیم مردی بود ک شغلش هیزم فروشی بود و از این راه امرار معاش می کرد.
صبح زود اره، تبر، پتک، ...و مقداری آذوقه بر می داشت و به جنگل می رفت هیزم بسیار می شکست و آماده بر بار الاغ به ده می آورد و سپس می فروخت.
همسایه ای داشت که از فرط بیکاری گهگاهی ملازم او به جنگل می رفت.
در نزدیکی او بر تخته سنگی زیر سایه درختی می نشست و از خود صدایی در می کرد.
القصه؛ هیزم شکن داستان ما بخشی از هیزم هایش را فروخت و ملازم بر وی حاضر شد و طلبکارانه گفت: سهم من را بپرداز.
هیزم شکن گفت: سهم شما !!!؟
گفت: بله، مگر من همراه شما به جنگل نمی آمدم؟
خلاصه دعوای آن دو بالا گرفت و ماجرا برای قضاوت به حاکم شرع منطقه ارجاع شد.
هیزم شکن داستان را از سیر تا پیاز تعریف کرد.
حاکم رو به شاکی کرد و گفت : نقش شما در تهیه هیزم چه بوده است؟
گفت : من هُم کش بودم.
بدین معنا که با هر ضربه تبر و پتک این مرد که بر هیزم می زد من هم با صدای بلند می گفتم «هُم»
و حال داستان «هُم کش» در ماجرای خدمات رسانی به کهگیلویه چه آشناست.
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار