به گزارش تابناک تبریز در ۲۶ دیماه سال ۵۷ و هنگامیکه شاه به اتفاق همسرش فرح پهلوی (دیبا) داشت در پاویون VIP فرودگاه مهرآباد به سمت هواپیمای اختصاصیاش میرفت، چه فکر میکرد؟
اساسا او کل ماجرای اعتراضات، ناآرامیها و نهایتا انقلاب سال ۵۷ را چگونه میدید و ارزیابیاش از آن وضعیت چه بود؟ طبیعی است که ما در این مختصر نه میتوانیم و نه بنا داریم تا به همه جنبههای پیچیده «محمدرضا پهلوی و انقلاب اسلامی» بپردازیم. یقینا بخشی از چنین تحقیقاتی تاکنون صورت گرفته و بدونتردید کارهای بیشتری هم در آینده صورت خواهد گرفت. آنچه در این مقاله آمده، تلاشی در پاسخ به این پرسش است که شاه آن اوضاع و احوال را چگونه میدید و چه احساسی در قبال آن ناآرامیها داشت؟
بگذارید داستان را با نام یک انگلیسی به نام «اندرو وتيلي» شروع کنیم. دوستان دهه شصتی و هفتادی، اگر از والدین و بزرگترهایشان بپرسند که اندرو وتیلی که بوده، شاید بسیاری از آنها همچنان بعد از گذشت قریب به چهار دهه از اواسط دهه ۵۰ که انقلاب داشت بهتدریج به راه میافتاد آن نام را بهخاطر آورند و به شما پاسخ دهند یادش بهخیر ٣٨ سال پیش در زمستان سال ٥٧ که بهمن انقلاب سرازیر شده بود، میلیونها ایرانی هر شب ساعت ٧:٤٥ هر کجا که بودند خودشان را پای یک رادیو ترانزیستوری میرساندند تا در جریان اخبار بيبيسي فارسی قرار بگیرند. در دوران انقلاب نام اندرو وتیلی برای همه ایرانیان آشنا بود. او درحقیقت بلندگوی انقلاب بود.
بيبيسي، ایرانیان را در جریان آخرین موضعگیریهای امام در نجف یا پاریس قرار میداد؛ موضعگیری چهرهها و شخصیتهای اپوزیسیون را به اطلاع مردم میرسانید و بیانیهها و اعلامیههای رهبران مذهبی و سیاسی بهعلاوه احزاب و تشکلهای سیاسی مخالفان رژیم را قرائت میکرد.
اندرو وتيلي هر شب فهرست بلندبالایی از آخرین تظاهرات، راهپیماییها، اعتصابات، درگیریها، تلفات و سایر رویدادهای مرتبط با نهضت را از سراسر ایران به اطلاع مردم میرسانید و بالاخره و شاید مهمترین کارکرد اندرو وتيلي آن بود که آخرین اخبار و تصمیمات، آخرین برنامههای مربوط به راهپیماییها و سایر برنامهریزیهایی را که رهبران مخالف رژیم شاه تصمیمگیری کرده بودند به اطلاع مردم ایران میرسانید. حال شاید بهتر بتوان متوجه شد که چرا هرکس هر کاری که دستش بود را آن شبها رها میکرد و رأس ساعت ٧:٤٥ خود را به پای رادیو و شنیدن برنامه شبانگاهی بيبيسي میرسانید.
از آنجا که بيبيسي فارسی فقط در تهران گزارشگر داشت، اندرو وتيلي مجبور بود اخبار و رویدادهای شهرها و مناطق دیگر کشور را از طریق تلفن کسب كند. جمله معروفی بود که از بس گویندههای بيبيسي آن را تکرار کرده بودند، بسیاری از ایرانیان آن را بهعنوان طنز به یکدیگر میگفتند: «به قرار اطلاعات واصله» و سپس اندرو وتیلی مطلب و اخبارش را از اطراف و اکناف ایران به اطلاع میلیونها ایرانی مشتاق میرسانید.
برای نشاندادن وزن و اهمیت بيبيسي در دوران انقلاب برای دهه شصتی و هفتادیها، بايد گفت که وزن بيبيسي فارسی و اندرو وتيلي بهتنهایی بهاندازه بيبيسي فارسی امروز، «من و تو» و رادیو فردا روی یکدیگر بود. گرچه شاه و سایر امراي رژیمش که به اهمیت و نقش بيبيسي در آن دوران پی برده بودند اما اخراج اندرو وتيلي از ایران یک آبروریزی بزرگ محسوب میشد. شاه و سایرين در دوران انقلاب بارها گفته بودند ایران چیزی برای پنهانکردن ندارد و در نتیجه خبرنگاران و گزارشگران بینالمللی میتوانند به ایران بیایند و گزارش تهیه کنند.