هر چند اندیشههای باطل شیطان پرستانه همزاد بشر است اما برای نخستین بار توماس هاردینگ در سال 1565 در کتاب « تکذیب یک کتاب » واژه شیطان پرستی را علیه مارتین لوتر و پیروانش بهکار برد. لفظی که در قرون17 و 18 میلادی تشدید شد؛ تا آنجا که در برخی کشورهای غربی، شیطانپرستی به صورت یک رسم ظهور پیدا کرد که به مخالفت بادینهای ابراهیمی و خداهایشان میپرداخت. آنچه قبل از هر طبقه بندی و توضیح دیگری ضروری است، توضیح معنا و قلمرو شیطانپرستی است؛ چرا که در بسیاری موارد، باعث تصورات و پندارهای اشتباه شده و بسیاری را به خطا و غلط مبحث انداخته، جوری که مثل خیلی از چیزهای دیگر در جامعه ما نتیجهاش شده است، قضاوت مطلق سیاه و سفید. بعضیها اساسا زیرآب آن را زدهاند و بعضیها هم حوزه آن را تا جایی که توانستهاند گستردهاند. شناخت گروهها و افکار و عقاید شیطانپرستان به ما کمک میکند که آنها را از گروههایی که از شبیه سازیهای شیطانی استفاده میکنند ولی از نظر ریشهها و باورهای اعتقادی متفاوتند، جدا کنیم؛ گروههایی که بیشتر موزیکال هستند، نمایشهای مختلف اجرا میکنند و کمابیش در عالم هم طرفداران قابل توجهی خصوصا در میان جوانان دارند. در حالی که شیطانپرستی نوین عمری حدود40سال دارد و هوادارانش در سراسر عالم بسیار انگشت شمارند. بیشترینشان در کشورهایی مثل ژاپن، آمریکا، آلمان و کشورهای اروپایی حوزه اسکاندیناوی دیده میشوند.
البته در میان خود شیطان پرستان هم تندروهای افراطیای پیدا میشوند که به هر کار شیطانی وحشیانه و بیمنطقی دست میزنند؛ کارهای بیشرمانهای مثل قربانیکردن دختران باکره و کودکان، جنایات جنسی، کشتن مسافران مترو در ژاپن، خودسوزی دستهجمعی. اگر بخواهیم با یک نگاه کاربردی معنا و قلمرو شیطانپرستی را مشخص کنیم، 3 حالت قابل تصور است: اول یک نگاه دقیق و تخصصی است که فقط گروههای خاص را مشخص میکند دوم یک قلمروی عامتر که اضافه بر گروههای خاص شیطانپرستی، کلیه گروههای موسیقی و مشابه را هم شامل میشود و سوم معنای کاملا وسیع آن که هر گروه غیرالهی و هر جمعیت غیرخداپرست را در بر میگیرد.
برخلاف تصور معمول که شیطانپرستان، شیطان را خدای خود دانسته و او را میپرستند، آنها خودپرستند؛ گویی شاخهای از اومانیسم (انسانمحوری) که تنها برای شیطان جایگاه غلوآمیز جادوگری قائل هستند. شیطانپرستان به 4 گروه تقسیم میشوند:
1 – شیطانپرستی سنتی (دینی): شاید با خودتان بگویید شیطانپرستی دینی که پارادوکس است! هرچند حق با شماست ولی اتفاق افتاده است. پیروان این گروه باطل میگویند شیطانپرست اول باید یک قانون ماوراء الطبیعی که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است را بپذیرد و بعد به شیطان و قدرتش ایمان بیاورد. طیف این گروه از ادیان قدیمی مصر باستان با الهههای باستانی ( بهعنوان مثال مارس-خدای جنگ) هستند تا شیطانپرستانی که ادعای پرستش خدای اصلی را دارند. مریدان این گروه خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میدانند.
2 – شیطانپرستی معاصر (فلسفی): این جماعت جدید بزرگترین شرط رستگاری را برتری مادیشان نسبت به دیگران میدانند. آنها زندگی بعد از مرگ و باورهای دینی و معنوی و اخلاقی را به شدت نفی میکنند و میگویند هر شخص خودش خدای خودش است. آنها فلسفه عقلانی را خوار میدانند و با دید ترس به مسائل ماوراء الطبیعی نگاه میکنند.
3 - شیطانپرستی لاویی: اینها بر مبنای فلسفه آنتوان لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمده، تشکیل شدهاند. «شیطان» در نظر لاوی موجودی مثبت است. آنها هم خود را خدای خود میدانند و تعالیم خداجویانه کلیساها را مسخره میکنند.یک شیطان پرست لاوی مدعی آن است که کسانی که خودشان را شیطانپرست میدانند، نباید به طرز فکر هیچ گروه خاصی وفادار بوده و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول داشته باشند.
4 - شر پرستان: این فرقه از شیطانپرستان، ریشه در دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا دارد. آنها به شدت افراطی و غیرانسانی عمل میکنند. کارنامه آنها مملو است از اعمالی از قبیل «خوردن نوزادان»، «قربانی کردن دختران باکره» و «نفرت از مسیحیان».از آنجا که شیطانپرستی ریشه در باورهای تحریف شده مسیحیت دارد، این معضل بیشتر در جوامع مسیحی و لائیک به چشم میخورد و جالب است بدانید بیشترین انتقادات به شیطانپرستی از طرف خود مسیحیان است.
اینها نمادهای معروف گروههای شیطانپرستی است؛ نمادهایی که ممکن است روی بعضی لباسها ببینید و بدون اطلاع از فلسفهشان، آنها را بپوشید.
ستاره 5 پر وارونه : در مراسم مخفیانه جادوگران برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود. شکل ظاهری این ستاره برای شیطانپرستان به صورتی است که 2 رأس ستاره به طرف بالاست. در این نشانه شیطان مهم نیست دایرهای دورش باشد یا نه.
بافومت: این خدای شیطانی و علامت شیطانیاش که بهعنوان شناسه روی ماشین هواداران زده میشود، در جواهر فروشیها هم زیاد است. رسم شده سنگتراشان بر دل سنگ آن را بتراشند تا خانه مریدان بیعلامت نماند!
ستاره 5 پردر جادوگری استفاده میشود و برای آنها نشانگر عناصر آب، خاک، آتش و روح اطراف آنهاست.
ستاره 6 پر: این ستاره داوود نیست بلکه یکی از رایجترین علائمی است که در نیروهای شیطانی و جادو از آن استفاده میشود.
آدجت: این هم علامت لوسیفر(پادشاه جهنم!)، اشک زیرچشم هم نماد محیط محزون و افسرده اطرافش است.
مفهوم «شیطان» و وجود شر، از همان ابتدا با پسر آدم بوده است. شیطان، خیلی قبل از اینکه این گروههای عجیب و غریب پیدایشان بشود، توی ذهن و زندگی بشر بود. منتها آن موقع شیطان، شیطان بود؛ یا داشت پسر آدم را وسوسه میکرد یا توطئهای علیه خوبی تدارک میدید. یعنی چیزی غیر از این 2 تا نبود؛ شیطان، شیطان بود. اینجوری نبود که شیطان مفهومی باشد برای اینکه کسی یا کسانی هر کاری دلشان خواست بکنند و از زیر بار همه مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی شانه خالی کرده و آخرش هم کثافتکاریشان را بیندازند گردن شیطان. آن موقع هنوز گروههای مثلا شیطانپرست در کار نبودند و شیطان وسیله نشده بود؛ شیطان خودش یک موجود سیاه و شرور بود؛ درست برخلاف حالا که آدمهایی (آدمهایی؟!) پیدا شدهاند که از شیطان هم سیاهکارتر هستند.