کد خبر: ۸۷۶۸۷۵
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۹ - ۱۹:۳۶ 18 July 2020

سزارین قرن‌ جدید

قرن چهاردهم خورشیدی برای ایرانیان ۲۷روز زودتر آغاز شد.

روزنامه همشهری نوشت: «۲۷روز مانده به قرن جدید، ۱۰۰سال پیش، ستون نظامی از قزوین به سوی تهران حرکت و بنا به قولی شب را در محوطه باغ نصرت‌الدوله فیروز در وردآورد و کاروان سنگی جاده باریک کرج به تهران، استراحت کرد و فردا غروب خود را به حوالی روستای مهرآباد در حاشیه شهر تهران رساند تا آماده ورود به شهر شوند. این گونه بود که در سوم اسفند ۱۲۹۹خورشیدی، سیدضیاء روزنامه‌چی که خیال کودتا در سر داشت به همراه رضاخان میرپنج، فرمانده بریگارد قزوین به سودای حکومت به سوی تهران حرکت کردند. قرن جدید ۲۷ روز جلوتر از وقوع رخ داده بود.

با گذشت ۱۰۰سال از کودتای سوم اسفند، مناقشه این که چگونه مدیر و سردبیر روزنامه رعد، جوانی جویای نام و فرماندهی گمنام در میان فرماندهان نظامی آن زمان به دور از ساختار سفت و سخت الیگارشی و کریدورهای قدرت در ایران آن روز، دست به کودتا زدند و به نخست‌وزیری و ریاست قشون و وزارت جنگ رسیدند، پابرجاست.

ایران سال‌های پایانی قرن گذشته پس از شکست تجربه جنبش مشروطیت، در فترت و عسرت بی‌مانندی به سر می‌برد. اشغال کشور توسط قوای روس، انگلیس و حتی عثمانی در جنگ جهانی اول، قحطی فوق‌العاده در ایران که منجر به مرگ تعدادی از مردم شده بود، حکمرانی ضعیف دولت مرکزی و عدم‌ ارتباط با ولایات، سربرآوردن شورش‌های محلی از خراسان تا آذربایجان و ظهور دولت‌های شبه‌ملوک الطوایفی در نقاط مختلف کشور از خوزستان تا سیستان و ... همه شرایط ایران را به‌شدت بحرانی کرده بود. بعد از سقوط دولت تزاری و روی کار آمدن بلشویک‌های انقلابی، انگلستان در عرصه سیاست ایران بی‌رقیب شده بود. تجربه قرارداد ۱۹۱۹ که بر اساس آن تقریبا ایران تحت قیومیت انگلستان قرارمی‌گرفت، گرچه با مخالفت فراوان منتقدان، عملا برای بریتانیا منافعی را به همراه نداشت اما فضای عمومی به‌ دلیل فساد رئیس دولت یعنی وثوق‌الدوله و وزیر خارجه و مالیه‌اش و حتی شاه نزد روشنفکران و ملیون بی‌اعتبار کرده بود. در چنین شرایطی وضعیت ایران که سال‌ها به‌عنوان کشوری حائل در جهت حفظ منافع بریتانیا در هندوستان از اهمیت برخوردار بود، آنها را بر آن داشت تا چهره‌های جدید را شناسایی کنند. سِر پرسی کاکس - کمیسر مالی انگلیس در بغداد - در بهمن ۱۲۹۹، در تلگرافی به وزیر امور هندوستان در کابینه انگلستان و ارسال رونوشت آن به سفارت بریتانیا در تهران، تأکید کرد که «باید درصدد شناسایی افرادی در ایران باشیم تا بتوانیم این کشور را همچنان تحت نفوذ خود نگه‌ داریم. این افراد باید بتوانند با به‌ دست گرفتن قدرت در ایران، همچنان منافع انگلیس را حفظ کنند.»

در کنار عجله بریتانیا برای تعیین تکلیف وضعیت ایران، میل کودتا در میان اقشار مختلف نیز وجود داشت. بر اساس شواهد موجود چالش این که چه‌ کسی فرماندهی واحد نظامی را به سوی تهران روانه کند، تردیدهایی را به‌وجود آورده بود تا این که ژنرال آیرون ساید - فرمانده انگلیس در شمال ایران که در جنگ با بلشویک‌های شوروی به سر می‌برد - در دیدارهای متعدد با فرماندهان قزاق به این نتیجه رسید:‌ «رضا مصمم به این کار است و از بیکاری خسته شده است.»

در کنار عنصر نظامی اما شتاب‌دهنده سیاسی کودتا، سیدضیاء طباطبایی مدیر روزنامه رعد بود. در آن سال‌ها محافل و انجمن‌های سری به‌عنوان کنشگران پنهان سیاست در ایران بسیار فعال بودند. یکی از این انجمن‌های سری، «کمیته آهن» یا کمیته زرگنده بود که ریاست محفل را سیدضیاء بر عهده داشت. یحیی دولت‌آبادی - مورخ و نویسنده - کمیته زرگنده را قوه ایرانی - سیاسی برای اجرای کودتا می‌داند و محمودخان مدیرالملک (محمود جم بعدی نخست‌وزیر عصر رضاشاه پهلوی)، ماژور مسعود کیهان (از چهره‌های کمتر مطالعه شده تاریخ معاصر، وزیر فرهنگ دهه ۲۰)، منوچهرخان طبیب و میرزا کریم‌خان رشتی (از رجال متنفذ تاریخ معاصر) را از اعضای آن معرفی می‌کند و معتقد است: «... کمیته زرگنده مرکز سیاست انگلیس است در تهران. در قسمتی که باید به‌ دست ایرانیان انجام بگیرد.» در این میان اما حلقه وصل کمیته زرگنده با رضاخان میرپنج به گفته عبدالله شهبازی - مورخ و تاریخ‌پژوه - فردی به نام اردشیر ریپورتر با نام اصلی اردشیر جِی، ایرانی - هندی - بریتانیایی بود که شبکه اطلاعاتی انگلستان را در ایران اداره می‌کرد. کسی بود که رضاخان را به سیدضیاء و آیرون ساید معرفی کرد و او را مناسب این کار دانست.

در سال‌های اخیر مناقشه نقش بریتانیا در کودتای سوم اسفند بسیار بالا گرفته است. نکته مهم اینجاست که همانند بسیاری از اموری که بریتانیا در کشورهای مختلف و ایران انجام داده است، رد پای کمی دیده می‌شود اما آنچه مشخص است و بسیاری از تاریخ‌پژوهان روی آن صحه گذاشته‌اند، ستاد عملیات کودتا در لندن یا وزارت امور خارجه بریتانیا نبوده است و مستقلا و توسط وزارت هندوستان و افسران سیاسی و نظامی بریتانیا در ایران برای روی کار آمدن شخصیتی نظامی و مقتدر که بتواند بر تهدیدهایی که از سوی انقلاب بلشویکی روسیه در شمال و هرج و مرج داخلی غلبه کند صورت گرفت تا منافع بلندمدت بریتانیا در هندوستان استمرار پیدا کند. در مقابل آن چه وزارت امور خارجه بنا بر تحلیل دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان توسط لرد کرزن - وزیر امورخارجه انگلیس - پیگیری می‌شد، اجرای قرارداد ۱۹۱۹ بود که با توجه به بی‌اثر شدن آن عملا به پایان رسیده بود. سیدضیاء در تهران رئیس‌الوزرا شد و در نخستین اقدام قرارداد ۱۹۱۹ را ملغی اعلام کرد و بسیاری از رجال ریشه‌دار از خانواده‌های پرنفوذ ازجمله قوام و فرمانفرما را در مانوری سیاسی - تبلیغاتی به زندان انداخت.

این که سیدضیاء طباطبایی نخست‌وزیر ۱۰۰ روزه، مرد اول کودتا بود یا نفر دوم یا رضا میرپنج که بلافاصله بعد از کودتا رئیس قشون و وزیر جنگ شد، نفر اول بود در صفحات پرمناقشه تاریخ پیدا نیست. آن چه امروز می‌دانیم این است که در خرداد ۱۳۰۰ شمسی، سیدضیاء عزل شد و به تبعیدی ۲۲ساله رفت و رضاخان میرپنج، شاه شد و سلسله پهلوی را به‌ وجود آورد.»

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار