بنابر گزارش
تابناک یزد، داستان انتشار عکسهاي شخصي آن هم به صورت خود خواسته با چالشي عظيم روبهرو است. سوءاستفاده از عکسهاي شخصي و کلاهبرداري و اخاذيها از دختران در پروندههاي دادسرا، مسئولان را با چالش بزرگ ناامني در جامعه روبهرو کرده است.
با گسترش کاربران شبکههاي اجتماعي، اين روزها واژهها و مشاغل زيادي تحريف شدهاند، صفحات فيسبوک پر شده است از دختران و پسراني که واژه مدلينگ در بيوگرافيشان تعريف ميشود.
رشد زيرزميني شبکههاي مدلينگ در ايران کسب و کاري جديد به راه انداخته است. پاي فضاي مجازي که به عصر ارتباطات باز شد، راه جديدي براي شهرت پيدا کردند. با يک عضويت ساده در شبکههاي اجتماعي، عکسهاي هنري انداختند و اينگونه وارد دنياي زيرزميني مدلينگها شدند، آن هم چه دنيايي. «هر که بيشتر لايک دريافت کند، سوپر مدلتر است».
روياهايشان، بوي سادهلوحي ميدهد. با همين روياي پوشالي، عکس مياندازند، فتوشاپ ميکنند و خودشان را در معرض ديد قرار ميدهند. همين روياي پوشالي را يدک ميکشند و هرگز نميدانند ته اين ماجرا ميتواند به سادگي همان سادهلوحيشان به بيراهه ختم شود.
اسمش را مدل، مانکن، فشن گذاشتهاند اما درواقع همه اين واژهها در شبکههاي زير زميني، به معضلي همراه با اقدام مجرمانه تبديل شده است. حالا ديگر تنها با چند کليک و چند عکس ميتوان به دنياي مدلينگها وارد شد، دختران و پسران جوان در صفحههاي مختلف پشت نقابهاي فضاي مجازي و آرايشهاي عاريه مانوري به راه انداختهاند؛ قدرت زيبايي، فشن و مدلينگ.
با آرايشها و جراحيهاي امروزي خيليهايشان شبيه هم شدهاند با چشماني درشت و رنگي، اندامي لاغر و لباسهايي نيمه برهنه. آنقدر رنگ مو و مدل آرايش شان را عوض ميکنند و در مقابل لنز دوربين ادا و اطوار در ميآورند تا لايکهايشان بالا برود تا از رقبا عقب نمانند.
آدرس خانه مدلينگها سر راست است، سيستم رايانهاي، اينترنت، فيلترشکن، شبکههاي اجتماعي. در فيسبوک و اينستاگرام، پشت به پشت صفحههاي شخصي، مدلينگهاي زيرزميني برو بيايي به راه انداختهاند.
به ظاهر براي خودشان حريم امني ساختهاند؛ بيپنجره و بيديوار. از آتليههاي زيرزميني به شبکههاي اجتماعي کوچ کردهاند؛ روي صفحههايشان تنها خودنمايي است، ژست پشت ژست، عکس پشت عکس و بزرگترين دغدغه زندگيشان اين است که "ما صنعت گر مد هستيم".
به نظر ميرسد نخستينبار چنين ايدهاي سال 1352 با کتاب «نگار زن: تاريخ مصور لباس زن در ايران» به همت توران بهرامي عملي شده و از سوي انجمن بينالمللي زنان در ايران منتشر شده باشد.
داودي عقيده دارد در برخي از اين لباسها دست برده شده تا زيباتر به نظر آيند، اما او تلاش کرده با مشورت کارشناسان و متخصصان تا آنجا که امکان دارد، اصالت لباسها را حفظ کند.
کتاب «هشت هزار سال تاريخ پوشاک اقوام ايران» نوشته «مهرآسا غيبي» از ديگر منابعي بود که داودي از آن براي طراحي لباسهاي خود بهره برده است. از ديگر منابع او ميتوان به کتيبهها، مينياتورها و آثار تاريخي اشاره کرد.
معمولا لباسهايي که در آثار و اسناد تاريخي مانند نقشبرجستهها يا نقاشيها و مينياتورها به چشم ميخورد، به پوشش طبقه حاکم و اشراف زمان خود تعلق دارند. به نظر ميرسد بيشتر لباسهايي که داودي در اين مجموعه گردآورده، از اين دست است. از او ميپرسم آيا تلاشي براي يافتن لباس زنان عامه در گذشته نيز کرده است؟ او اشاره ميکند با وجود علاقهاش براي دانستن پوشش زنان عادي جامعه در گذشته، جز تصوير يک کنيز روي بشقابي از دوره ساسانيان، شواهد ديگري پيدا نکرده تا بر اساس آن به طراحي لباس بپردازد.
روابط عمومی پلیس آگاهی یزد؛ به نظر ميرسد فيلمهاي تاريخي نيز منبع مناسبي براي طراحي اين لباسها باشد، هر چند در برخي از آنها هيچ گونه دقت و پژوهشي صورت نگرفته است. البته داودي براي طراحي لباسهايش به اين فيلمها رجوع نکرده، ولي ميگويد: «طراحان لباس فيلمها نيز به کتابها و اسناد روي ميآورند، اما در برخي فيلمها ديده شده که لباسها هيچ گونه قرابت تاريخي با دوره خود ندارد؟»