اشاره: دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با نه مردم به شعارهای پوپولیستی به پایان رسید و دکتر روحانی با کسب 23 میلیون رای، رئیسجمهور منتخب شد. اینک زمان آن فرا رسیده که رئیس جمهور منتخب حافظ امید مردم باشد و برنامههای خود را در جهت بهبود آینده کشور دیر یا زود عملی کند. آنچه مهم است دولت برای اینکه به وعدههای خود جامه عمل پوشانده نیازمند یاری مردم است و در این میان نیز احزاب، جوانان و دانشگاهیان، منتقدان، مطالبهگران را کنار خود بداند.
اگرچه مطالبات بر حق خوزستان تاکنون بهطور شایسته محقق نشده است؛ اما در انتخابات 96 مردم خوزستان شگفتی آفریدند و در حقیقت هوای روحانی را داشتند. مردم خوزستان با حضور حداکثری خود نشان دادند که برای آنها اولویتها و منافع ملی کشور در جهت پایداری، امنیت و توسعه کشور از اهمیت بالاتری برخوردار است.
پس نباید فراموش کنیم رای مردم خوزستان در این انتخابات یکی از پرمسئولیتترین رایهاست؛ لذا خواهان نگاه ویژه دولت به خود است. در همین رابطه گفتگویی با دکتر مهدی قمشی رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان خوزستان انجام دادهایم که با هم میخوانیم:
* پس از رای معنیداری که دکتر در خوزستان کسب کرد و همچنین با در نظر گرفتن اهمیت خوزستان و مطالباتی که مردم خوزستان همچنان دست نیافته دارند؛ آیا به عنوان یک شخصیت دانشگاهی و یک چهره اصلاحطلب استفاده از وزیر یا وزرای خوزستانی را از رئیس جمهور مطالبه میکنید؟
- قاعدتاً در شرایط مطلوب چیدمان وزرای کابینه از طرف رئیس دولت با توجه به جنبه ملی آن باید بر اساس تواناییها، تخصص، مدیریت و سوابق افراد صورت گیرد و مطالبات منطقهای و قومی نباید در آن نقش ویژهای ایفا نمایند. امّا در کشور ما با توجه به سوابق امر و لزوم اعتماد سازی بین احاد ملت، در نظر گرفتن ملاحظات جنبی میتواند ما را به توسعه متوازن و مطلوب نزدیکتر نماید.
سوابق امر نشان میدهد که وابستگیهای منطقهای اعضاء هیات دولت باعث شده که توجه به مناطقی زیاد یا به مناطقی کمتر صورت گیرد و همین مسئله باعث ایجاد یک گسست توسعهای در کشور شده است. بودجههای عمومیکشور به مناطقی سرریز شده است که نمایندگانی در هیات حاکمه داشتهاند.
استان خوزستان به رغم داشتن نقش ویژه در درآمدهای ملی و نقش بیبدیل آن در توسعه کشور، متاسفانه به علت نداشتن نمایندگانی در هیات دولت، در سالهای گذشته از قافله توسعه فاصله گرفته و به ناحق متحمل خساراتی شده است.
وجود بحرانهای مختلف در این استان در سالیان اخیر موید این بی توجهی و عقب افتادگی است. خوشبختانه دولت جناب آقای دکتر روحانی در اواخر دولت فعلی متوجه این مشکل در استان خوزستان شده است و نگاه به استان در حال تغییر و بهتر شدن است.
مسلّم است که وجود وزیر یا وزرایی از فرزندان این استان خصوصاً برای وزراتخانههایی که با مسائل این استان بیشتر در گیر هستند (مانند نفت، کشاورزی، نیرو) میتواند رابطه بدنه دولت را با استان خوزستان قویتر و مستحکمتر کرده و سبب اعتماد سازی بیشتر بین مردم استان و دولت شود.
* یکی از دغدغههای اساسی احزاب همواره این بوده است که چرا احزاب صرفا در ایام انتخابات دیده میشوند؛ اما آنچه شواهد نشان میدهد گویا خود احزاب و شورای سیاست گزاری اصلاح طلبان در استان خوزستان از محاق رفتن تا انتخابات بعدی نگران نیستند و ما دیگر فعالیتی از ایشان نمیبینیم؟!
- بله متاسفانه این یک نقیصه جدی است و حکایت از این دارد که کار حزبی تا رسیدن به شرایط مطلوب راه بسیاری دارد. مشکل اساسی این است که ارکان نظام هنوز به لزوم قدرت یافتن احزاب در کشور واقف نشدهاند و لذا اگر حزبی در این شرایط رشد کند و فراگیر شود، مسئولان بعضی بخشهای نظام نه تنها خوشحال نمیشوند، بلکه احساس خطر نیز میکنند و همین میشود که درب احزاب در حال رشد بهراحتی بسته میشود.
بر این اساس متاسفانه در کشور ما هزینههای کار حزبی خصوصاً برای احزاب اصلاح طلب بسیار بالاست و همین مسئله نیز مزید بر علت شده تا در کارهای حزبی رکود را شاهد باشیم و فقط در ایام انتخابات شاهد فعالیت نه چندان تشکیلاتی آنها باشیم. به همین جهت است که به نظر من راه حل مشکل را ابتدا باید در نگاه حاکمیت و دستگاههای متولی جست.
* چرا در استان خوزستان به مانند سایر کلانشهرها فضای اصلاح طلبی ملموسی را شاهد نیستیم و صرفا دولت اصلاح طلبی یا اعتدالی نتیجه اش در به کارگیری تعداد محدودی از چهرههای اصلاح طلب در استانداری خوزستان تعریف شده است؟!
- از جهت فعالیت احزاب اصلاحطلب فرق چندانی بین خوزستان و سایر استانها نمیبینم. شاید اگر بخواهیم فرقی استخراج کنیم، بیشتر باید تفوق نگاه قومی بر نگاه فکری را در احزاب ذکر کنیم که خود باید به عنوان نقطه ضعفی جدی گرفته شود.
* نمیخواهم وارد مسائل قومیتی شویم؛ اگر علمینگاه کنیم رای بخشهای جغرافیای خوزستان تفاوت بسیار معنی داری با یکدیگر داشتند؛ پاشنه آشیل اصلاحات در دور بعدی ریاست جمهوری 1400 را چه مسائلی ارزیابی میفرمایید؟
- بهطورکلی در بخشی از اقشار و یا اقوام سیادت بعضی از کاندیداها (بدون توجه به دیدگاههای سیاسی آنها) برای رای دادن کافی تشخیص داده شد. لذا این بخش از آرا نمیتوانند رای خطی و جناحی یا قابل تغییر قلمداد شوند و البته میزان تاثیرگذاری این بخش از آرا نیز جدی نبوده است.
علاوه بر این باید پذیرفت که رای آقای دکتر روحانی در بخش آسیب پذیر و ضعیف جامعه و بخشی از جوانان جویای کار کم بوده است. البته از این جمله نباید بالا بودن رای واقعی رقیب را نتیجه گرفت؛ زیرا قشر آسیبپذیر بهدنبال بهبود وضعیت خویش است و اگر در دورهای احساس بی توجهی کند یا انتظاراتش برآورده نشود، بهصورت چشم بسته بدون مطالعه و به امید تغییر، به رقیب رای خواهد داد.
برای اصلاح طلبان رای این بخش از جامعه باید مهم تلقی شود و کار برای ایجاد رضایتمندی در این بخش از جامعه باید در دستور کار دولت قرار گیرد. به نظر من کارهای توسعهای در روستاها و ایجاد اشتغال برای جوانان و رسیدگی به مشکلات قشر آسیبپذیر از اهم مسائلی است که باید بجد در این چهار ساله پیش رو به آن پرداخت.