به گزارش تابناک : فیلم "خوب، بد، جلف" اولین ساخته بلند پیمان قاسمخانی است، که پیش از این نام او را در مقام نویسنده در آثار گوناگونی دیده بودیم.
او هم در ژانر اجتماعی نوشته است و هم در ژانر طنز و کمدی و دراین زمینه میتوان به آثارش در تلویزیون نیز اشاره کرد. قاسمخانی همیشه در آثارش به عنوان یک نویسنده خوش فکر و با ذوق عمل کرده است و نوعی خاص از طنز را همواره در آثارش میتوان دید.
او در طی این سالها آثار بسیاری برای کارگردانان مختلف نوشته است و حالا این بار خود در مقام کارگردان تصمیم گرفته است تا اولین اثرش را به روی پرده نقرهای سینما ببرد، این بار هم طنز .
"خوب، بد، جلف" از عنوانش کاملا پیداست که فیلمی است متفاوت، قاسمخانی در اولین ساخته خود به راه دوری نرفته است و از خود سینما برای پیشبرد قصهاش وام گرفته است.
قصه روایت کارگردانی است با بازی (مانی حقیقی) که برای ساخت فیلمش قرار است از دو بازیگر تجاری (پژمان جمشیدی و سام درخشانی) که هیچ علاقهای به حضور این دو در اثرش ندارد، استفاده کند. در واقع او مجبور است تا این کار را انجام دهد برای اینکه بتواند سرمایه لازم برای ساخت فیلمش را فراهم کند. قصه کارگردان یک روایت پلیسی است که از جنس بازی این دو بازیگر نیست و حالا برای اینکه بتوانند در این فیلم حضور داشته باشند با حضور یک مشاور پلیس با بازی حمید فرخ نژاد وارد فضایی جنایی پلیسی میشوند که قصه را در ادامه پیش میبرد.
قاسمخانی در اولین فیلم خود هم نگاهی به تلویزیون دارد و هم به سینما؛ "خوب، بد، جلف" اولین تصویری را که در ذهن مخاطب با حضور پژمان جمشیدی و سام درخشانی میسازد، سریال "پژمان" به کارگردانی سروش صحت است که قاسمخانی در این سریال سرپرستی گروه نویسندگان را برعهده داشت.
به نظر میرسد "خوب، بد، جلف" ادامه همان سریال است، اما این بار نه در قاب جادویی تلویزیون، بلکه بر پرده عریض سینما...
پژمان جمشیدی و سام درخشانی که در آن سریال تبدیل به یک زوج هنری موفق شدند، این بار نیز در سینما با بده بستانهایی که با یکدیگر داشتند توانستند بازی خوبی نشان دهند.
حضور حمید فرخ نژاد را نیز میتوان از نقاط کلیدی این فیلم دانست، چرا که فرخ نژاد علاوه بر این که بار کمدی بیش از اندازه بازی سام درخشانی و پژمان جمشیدی را میگیرد از سوی دیگر توازنی را در فیلمنامه برقرار میکند که دیدن اثر را برای مخاطب دلچسب میکند.
آنچه در این فیلم حائز اهمیت است، حضور به جای بازیگران در جای درست خودشان است، قاسمخانی هیچ ابایی ندارد از اینکه بازیگران را با اسامی واقعی خودشان در فیلم قرار دهد، به نظر میآید این شیوه روایتی هم باعث میشود به کسی یا ارگانی بر نخورد و هم اینکه خود این اتفاق باعث میشود تا مخاطب بتواند همزاد پنداری درستی با بازیگران داشته باشد و فیلم برای مخاطب رئال و واقعیتر به نظر برسد.
قاسمخانی را به عنوان نویسندهای کلاسیک میشناسیم که قصه را همواره به شیوه کلاسیک آن روایت میکند، او این بار نیز همین شیوه را در نظر گرفته است و با همان شیوه کلاسیک پیش رفته است، حتی گاهی در فیلم او میتوان رد فیلمهای کلاسیک سینمای جهان را نیز دید.
این فیلم در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و این اتفاق را میتوان به فال نیک برای این فیلم گرفت، چرا که جشنواره این روزها تبدیل به ویترینی برای فروش بهتر فیلمها شده است. قاسمخانی نیز به عنوان کارگردان و نویسنده این فیلم تلاش بسیاری کرده تا بتواند فیلمی بسازد که مخاطب را در مدت زمانی که در اختیار دارد سرگرم کند و تا حد زیادی نیز موفق شده است، این کار را انجام دهد و ساعتی مفرح را برای تماشاگر فراهم کند. در نهایت این که این فیلم سینمایی به نظر میرسد تنها یک دورهمی دوستانه است که قاسمخانی با مهارت توانسته داستانها را بدون اینکه بیرون بزند، در کنار هم بچیند و تماشاگر را در نهایت راضی از سالن سینما خارج کند.
برای سینمایی که این روزها به شدت افسرده و غمگین است و تمام فیلمهایش از ناامیدی و سیاهی صحبت میکنند، حضور فیلمهایی چون "خوب، بد، جلف" میتواند مخاطب را ولو برای ساعاتی اندک از این حال و هوای اندوهگین جدا کند و این نقطه قوت اثر پیمان قاسمخانی است که به نظر میرسد در این راه رگ خواب مخاطب را به خوبی در دست گرفته و در این زمینه موفق عمل کرده است.