به گزارش «تابناک یزد»، روزنامه آرمان منتسب به آقای هاشمی در گزارشی خواسته است که عارف از ریاست مجلس فعلا کناره گیری کند. این روزنامه در گزارشی با عنوان« انصراف مشروطعارف ! » نوشته:« عارف انصراف ميدهد؟
اگرچه تا مشخص نشدن نتايج دور دوم انتخابات نميتوان نظر صريحي درباره آن به طور قاطع اعلام كرد اما اگر فرض بر حضور لاريجاني و عارف باشد آنگاه بايد ميزان راي اين دو را بررسي كرد كه به اعتقاد برخي لاريجاني شانس بيشتري براي جلوس بر كرسي رياست دارد و عارف بايد بار ديگر براي مصلحت كشور با رياست خداحافظي كند اما آيا اين كنار رفتن براي حاميان عارف و اصلاحطلبان خوشايند است؟ به طور طبيعي عارف نشان داده كه اهل گذشت و ايثار براي كشور است كه نمونه آن را در انتخابات رياستجمهوري شاهد بوديم و عارف به نفع روحاني از رقابت منصرف شد و اينبار هم انتظار از او چنين است كه پس از مشخص شدن تركيب اصلي مجلس دهم و بالا بودن راي لاريجاني براي رياست او با اين كرسي فعلا خداحافظي كند. اما چه بايد كرد تا عارف بدون هزينه عرصه را براي رياست لاريجاني فراهم كند؟ برخي كارشناسان عرصه سياست معتقدند كه در اين مسير بايد بزرگان وارد شوند. بيشك تنها در زماني حاميان عارف راضي به واگذار كردن عرصه رياست مجلس به لاريجاني هستند كه خواستههاي آنان هم محقق شود كه نخستين آن تشكيل فراكسيون اصلاحات در مجلس است كه هدف آن انسجام بخشيدن به اصلاحطلبان در خانه ملت و تاثيرگذاري آنان در تصميمگيريهاي مجلس است. شايد درخواست بعدي آنان نشاندن يك اصلاحطلب بر كرسي نايبرئیسي و رياست چند كميسيون مجلس باشد كه در ازاي بقاي لاریجاني بر كرسي رياست، طلب شود و چندين خواسته ديگر كه در صورت كنار رفتن مشروط عارف مطرح ميشود.
تضمين تحقق خواست اصلاحطلبان
اما چگونه بايد به اين امر اعتماد داشت كه در صورت كنار رفتن عارف اين خواست هاي اصلاحطلبان محقق شود كه در اينجا نياز به حضور بزرگان احساس ميشود البته بحث اعتماد به لاريجاني مطرح نيست چرا كه بارها دو طرف يعني اصلاحطلبان و لاريجاني اعتماد به همديگر را نشان دادند و ترديدي در اين موضوع نيست اما بايد توجه داشت كه احتمال كارشكني برخي براي عدم تحقق اين وعدهها وجود دارد كه در اين زمان نقش بزرگان روشن ميشود و درصورت عدم تحقق اين وعدهها ديگر لازم نيست لاريجاني و عارف با يكديگر رو به رو شوند بلكه بزرگان هستند كه به آنها گوشزد ميكنند سرنوشت كرسي رياست چگونه تعيين شده است... »