بسیاری از کارشناسان و چهرههای سیاسی در سطح منطقه و جهان معتقدند که برای خشکاندن ریشه تروریستها علاوه بر مقابله سخت نظامی، باید حمایتهایی که از آنها صورت میگیرد، قطع شود و مهمتر از آن در یک فرآیند علمی و فکری، تفکر تکفیر را که از قضا ریشهای تاریخی دارد، مقهور ساخت.
این روزها عراق و سوریه عرصه دلاوری گروههای مقاومت مردمی و ارتشهای این دو کشور در مقابله با تروریستهای تکفیری است و این در حالی است که ائتلاف بینالمللی تحت رهبری آمریکا فقط نام ضدیت با داعش را یدک میکشد و حمایتهای مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی حامیان غربی و عربی تروریستها از آنان همچنان ادامه دارد.
از سوی دیگر، بسیاری از کارشناسان و چهرههای سیاسی در سطح منطقه و جهان معتقدند که برای خشکاندن ریشه تروریستها علاوه بر مقابله سخت نظامی، باید حمایتهایی که از آنها صورت میگیرد، قطع شود و مهمتر از آن در یک فرآیند علمی و فکری، تفکر تکفیر را که از قضا ریشهای تاریخی دارد، مقهور ساخت.
در این باره، نکات مطرح شده توسط دکتر حامد ملکوتی در روزهایی که میرود تا نیروهای عراقی موفقیت دیگری را در عرصه میدانی به نام خود رقم بزنند، خواندنی است.
حجتالاسلام دکتر حامد ملکوتی، از سال ١٣٨٣ در غرب آسیا و شاخ آفریقا فعالیت داشته است؛ سه سال مدیر مدارس جمهوری اسلامی ایران در کویت بوده و نزدیک چهار سال رایزن فرهنگی ایران در سودان اما از ابتدای سال ١٣٩٢ به ایران برگشته و در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی خراسان رضوی مشغول شده است.
جهان اسلام ثروتمند
منابع معدنی و آلی بسیار زیادی در جهان اسلام وجود دارد و از طرفی استکبار جهانی؛ آمریکا ، انگلیس و صهیونیستها که پرچمداریِ زورمداری و قلدری را در منطقه در طول تاریخ داشتهاند، بیداری مسلمانان را با منافع خودشان در منطقه معارض میدیدند، در نتیجه نقشه نفوذ کشیدند. یکی از بهترین راههای مقابله با تفکر مسلمانان و نفوذ در بین آنها ایجاد تفرقه بود و برای این کار یکی از بهترین راهها، تفرقه با زبان خود مسلمانان بود. یعنی از بین مسلمین کسانی را تحریک کنند و به جان هم بیاندازند؛ آنقدر اینها همدیگر را بزنند و بکشند تا ضعیف شوند و از نیروهای بیرونی درخواست کمک کنند. آن موقع اینها بیایند و هم به اینها اسلحه بفروشند و هم منابع آنها را از زیر پایشان بکشند و ببرند. بسیاری از نقشههای آنها هم عملی شد و موفق به ایجاد تفرقه شدند. از حدود ٦٠ ، ٧٠ سال گذشته اینها به منطقه آمدند و حضور فعال دارند.
شالوده انقلاب ما تفکر وحدت بود
واقعه انقلاب اسلامی در منطقه یک تحول ایجاد کرد و موجی بود در منطقه که مسلمانان را بیدار کرد و با تفکر و اندیشه امام که همه را دعوت به اتحاد و وحدت و تقریب کرد، آنها وحشت کردند که این تفکر تمام منطقه را از دست آنها خارج کند. در نتیجه به مقابله با تفکر و اندیشه انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) آمدند.
شالوده انقلاب اسلامی فکر تقریب بود و این، با تفکر غرب قطعا سازگار نبود و حضورش را در این منطقه تهدید میکرد. در نتیجه برای مقابله با تفکر انقلاب اسلامی راههای مختلفی را پیش گرفتند. ازجمله تقویت گروههای افراطی و سلفیتکفیری که در جایجای منطقه از مدتها قبل حضور داشتند؛ اما کسی نبود از اینها حمایت کند. آمریکا اینها را تقویت کرد تا در مقابل جمهوری اسلامی و تفکر انقلاب اسلامی بایستند. یکی از این گروهها، القاعده بود.
بنلادن؛ نیکوکار ساده لوح
محمدبنلادن (پدر اسامهبنلادن) یک تاجر در منطقه عربستان بود و کارهای عام المنفعه زیادی برای منطقه عربستان و شاخ آفریقا انجام میداد. آمریکا از سادهلوحی این فرد استفاده کرد و به او کمک کرد تا دفاتر خدماتی آموزشی را به نام «مکتب الخدمه» در منطقه افغانستان برای مردم این کشور دایر کند. هدفش این بود که یک گروه در این منطقه شکل بگیرد برای جلوگیری از نفوذ شوروی در افغانستان و نفوذ تفکر انقلاب اسلامی در منطقه، تا با یک تیر دو نشان بزند؛ شوروی و ایران. مکتب الخدمه کمکم تبدیل شد به سازمان و آن هم تبدیل شد به القاعده؛ یک گروه بسیار بزرگ که تشکیلات و تجهیزات نظامی بسیار گسترده و پیشرفته داشت و با شوروی وارد جنگ علنی شد.
تکفیریهای سرگردان
بعد از فروپاشی شوروی در سال ١٩٩١، عملا نیروهای القاعده احساس کردند که حضورشان در منطقه دیگر توجیه ندارد و باید برگردند به عربستان اما درعربستان و برخی کشورها مانند عراق و سوریه، قاعدتا نیروهای امنیتی مایل به پذیرش اینها نبودند. چراکه دیگر قوی شده بودند، تجهیزات سنگین و مهارتهای نظامی داشتند و چریکهای بسیار توانمندی بودند؛ لذا یکییکی اینها را گرفتند و زندانی و اعدام کردند. و اینها برای حفظ موجودیت خود به آفریقا و کشورهایی مانند سودان و لیبی و امثالهم رفتند و پایگاههایی آنجا احداث کردند و مستقر شدند.
محمدبنلادن، پسرش اسامه را که یک چریک بسیار متبهر شده بود در منطقه سودان مستقر کرد تا بتوانند شاخ آفریقا را پوشش بدهند. دولت سودان هم نتوانست حضور بنلادن را در کشورش تحمل کند؛ لذا اسامه را از کشور بیرون کرد. بیرون راندن اسامه از سودان و از آن طرف اجازه عبور پیدا نکردن برای حضور دوباره در خانه (عربستان) باعث شد اینها علیه گروه طالبانی که در افغانستان شکل گرفته بود؛ شروع به مبارزه کنند. به این شکل گروههای مختلف ترورریستی در منطقه در رفت و آمد بودند و در جاهای مختلف گروههای کوچکتر از خودشان را شکل میدادند. ازجمله جبهه النصره و جیش الحر در سوریه، سپاه معارضان در بلاد رافدین در عراق.
اهداف استعمار از ایجاد گروههای تکفیری
اولین هدف از شکلگیری جریان تکفیر، نابودی اسلام با نام اسلام است و با دست خود مسلمانان. تا به این طریق بتوانند چهره اسلام را مشوه جلوه بدهند؛ اسلام را یک دین استبدادی و خشونتطلب جلوه بدهند، با تحریک عواطف و احساسات، کینهورزی بین مسلمانان را تشدید کنند وچهره اسلام را از یک دین رحمت و مهربانی تبدیل کنند به یک چهره خشونت و بیرحمی.
هدف بعدی شیعههراسی است که در واقع راس همه این اهداف قرار دارد تا شیعه را (که یک تفکر ناب و شکل گرفته از اسلام ناب است و میتواند منافع آنها را در منطقه به خطر بیندازد) تفکری خشن و دشمن جلوه دهند و اینگونه القا کنند که این شورشها و گرفتاریها و غارت و همه این مسائل به واسطه وجود تفکری است به نام شیعه و اگر این گروه از بین برود آرامش به منطقه باز خواهد گشت. بین مسلمانها تفکر شیعههراسی را رواج دادند و از آن طرف هم در بین اهلسنت تفکر وهابی و سلفی را شکل دادند تا اهلسنت را از درون خالی و پوچ کنند. چون تفکر غالب اهلسنت سلفیگری و تکفیر، نیست. اهلسنت هم با تفکر سلفی و تکفیری خیلی کنار نیامدهاند و با آن مقابله میکنند؛ البته استکبار بعد از تشکیل وهابیت، شیعیان تندرو را هم در مقابل اهلسنت قرار داد تا باهم درگیر شوندتا به این وسیله بتوانند اهداف خودشان را در منطقه توسعه بدهند و دایره نفوذ اسلام راستین را کمرنگتر بکنند و متاسفانه در این کار توفیقات زیادی داشتهاند؛ البته امیدواریم موج بیداری اسلامی که در منطقه اتفاق افتاده است و هنوز هم ادامه دارد، همه این عوامل را در هم بکوبد و ریشههای استکبار را در منطقه قطع کند و مسلمانان دیگر در خواب فرو نروند.
تفکر داعش؛ تفکر انقلابی!
عدهای معتقدند استکبار موفق شده است تفکر داعش را بهعنوان یک تفکر انقلابی برای جهان اسلام معرفی کند. اما این نظریه درست نیست؛ البته تفکر داعش یک سری جاذبههایی دارد که از این جاذبهها متاسفانه برای سوءاستفاده و فریبدادن افکار عمومی استفاده میکنند، ازجمله اینکه بحث حکومت و حکومتداری و داعیه حکمرانی و خلافت اسلامی جذاب است. دارند خلافت اسلامی را در مناطق مختلف ایجاد میکنند و آدمهای طرفدار خودشان را میگذارند تا مردم بروند با آنها بیعت کنند و این شکل کار جاذبه دارد. عدهای هم هستند در منطقه که دنبال قدرت و شهرت و حکومت هستند که این فضا، فضای خوبی است برای این نوع تفکر.
جاذبه دوم، استفادههای جنسی در این تفکر است؛جهاد نکاح که در هیچ کجای اسلام وارد نشده است. اینکه یک نفر روی سر یک زن دست بگذارد و سه مرتبه بگوید «ا... اکبر» و این زن به او محرم شود! بعد از دو ساعت دوباره همین ماجرا از سوی یکی دیگربدون ملاحظات شرعی! خود این کار متاسفانه جاذبه ایجاد کرده است بین یک عده هوسران که بیایند به کمک اینها تا به اهداف خودشان برسند.
تفکر غالب اهلسنت این نیست و من واقعا این را در منطقه نمیبینم که خط فکری داعش را بهعنوان یک خط فکری انقلابی بشناسند. حتی کشورهایی که خودشان پیش از این به داعش کمک میکردند، امروز از این کار برگشتهاند و شدهاند معارض؛ مانند عربستان که الان خودش در ائتلاف ساخته آمریکا برای نابودی داعش شرکت میکند. جاذبه بعدی مسائل مادی است. بسیاری از جوانان مسلمان و حتی غیر مسلمان در سراسر دنیا به طمع پول و دستمزد به کمک داعش میروند.
داعش یک تفکر تکفیری است همانطور که در داخل شیعه هم از این قسم تفکرات افراطی داریم و میبینیم که نه بزرگان شیعه این تفکر را قبول دارند و نه در بدنه اجتماعی پذیرش چندانی دارند.
آینده از آن ماست به شرط آنکه...
در حال حاضر جنگ تمام عیار بین ایران و عربستان است و عربها شمشیر را از رو بستهاند و با تمام قوا به میدان آمدهاند تا جلوی نفوذ ایران را در منطقه بگیرند؛ به هر شکلی که شده. من سالهای ٨٣ تا ٨٥ کویت بودم و از نزدیک میدیدم که عربها تا چه اندازه از ایران و نفوذ ایران میترسند. انقلاب اسلامی در منطقه یک موجی ایجاد کرد و مردم بیدار شدند و حواسشان جمع شد و حکومتهای منطقه از این تفکر قطعا صدمه میبینند و هر کاری که از دستشان بربیاید انجام خواهند داد.
آینده روشن و خوب است به تعبیر قرآن؛ در واقع تعبیر قرآن است که «ان الارض یرثها عبادی الصالحون». آینده زمین از آن صالحان است و آنها برای حکومت در زمین انتخاب شدهاند؛ اما اینکه چه موقع این اتفاق میافتد بستگی به خود ما و عملکرد ما دارد، اگر بتوانیم باهم متحد باشیم و دست به دست هم بدهیم و دشمن اصلی ما که آمریکا و صهیونیسم و استکبار جهانی است، بشناسیم زودتر به این هدف میرسیم؛ ولی اگر نشناسیم و دشمنشناسیو بصیرت و آگاهیمان عقب باشد، وقتی از خواب بیدار خواهیم شد که کلی زمان و امکانات از دست رفته باشد و باید مسیر طولانی را برگردیم تا بتوانیم جبران مافات کنیم. اگر مسلمانان دست بهدست هم دهند. آینده، آینده روشنی است و زود هم اتفاق خواهد افتاد؛ اما اگر دنبال منافع شخصی و عیش و نوش و گذران روزگار خود باشند، قطعا وعده الهی به تعویق خواهد افتاد.