دل‌گرمی محله در مسجدی ۴۰ متری؛ روایت ایمان، چای و صمیمیت در مسجد کوچک ادیب

گروه استان‌ها- در ازدحام روز‌های شلوغ تهران، جایی هست که سکوتی مطمئن بر دل می‌نشیند؛ مسجدی کوچک در دل محله‌ای قدیمی، که هر روز سه وعده درهایش به روی نمازگزاران باز می‌شود. مسجد کوچک ادیب، با مساحتی اندک، اما دلی وسیع، نه فقط مکانی برای اقامه نماز که پناهگاهی برای آرامش و با هم بودن است. آن‌جا که دیوار‌ها کوتاه‌اند، اما آسمان بندگی بلند است
کد خبر: ۱۲۰۱۰۷۰
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۷ 24 May 2025

به گزارش خبرنگار تابناک از استان تهران، درست در دل منطقه ۱۲ تهران، جایی میان کوچه‌های باریک خیابان ادیب‌الممالک و سایه‌ی بزرگراه شهید محلاتی، مسجدی جای گرفته که شاید اگر کسی نشانی‌اش را نداشته باشد، از کنارش بی‌اعتنا بگذرد؛ مسجد کوچک ادیب، خانه‌ای ساده و بی‌زرق‌وبرق است؛ اما کافی است یک‌بار وقت اذان در آن‌جا باشی تا ببینی چگونه یک فضای ۴۰ متری می‌تواند دل‌هایی بی‌کران را گرد هم بیاورد.

اینجا از مناره‌های بلند خبری نیست، از صحن‌های عظیم و کتیبه‌های طلایی هم همین‌طور. اما به‌جای آن، صداقت و گرمایی جاری است که با هیچ سنگ و تزئینی قابل قیاس نیست. این مسجد کوچک، سال‌هاست که مأمن پیرمردان بازنشسته، کارگران خسته، مادران دلشکسته و جوانان تازه‌راه یافته به ایمان است.

 همه‌روزه، هنگام اذان، درب چوبی آن باز می‌شود و نماز جماعت در سکوتی معنوی آغاز می‌شود.

دل‌گرمی محله در مسجدی ۴۰ متری؛ روایت ایمان، چای و صمیمیت در مسجد کوچک ادیب/در حال تکمیل گزارش////

در گوشه‌ای از این مسجد، چایخانه‌ای به چشم می‌خورد؛ کوچک، اما زنده. سماور برقی قدیمی، استکان‌هایی لب‌ریز از چای تازه‌دم و نعلبکی‌هایی که صدای برخوردشان با میز، آرامشی ساده و دوست‌داشتنی به فضا می‌دهد. این چای، چای ساده‌ای نیست؛ چای رفاقت است، چای هم‌دلی. بعد از نماز، همین چای است که دل‌ها را به گفت‌و‌گو باز می‌کند، خنده‌ها را بر لب‌ها می‌آورد و گاه اشک‌ها را جاری می‌سازد.

محمدباقر نوید، مردی است که بیشتر از پنجاه سال از عمرش را در خدمت این مسجد گذرانده. خودش می‌گوید: «مسجد مثل خانه است؛ باید صبح تا شب درش باز باشه، حتی اگر یه نفر بیاد، کافیه.» او خودش مسجد را از خاک بلند کرده، جارو کشیده، چراغ‌ها را عوض کرده، مهر‌ها را چیده و دل‌ها را گرم کرده. مسجد ادیب، بیش از آن‌که ساختمانی آجری باشد، بازتابی است از ایمان این مرد و مردمی که با او آمده‌اند.

در ایام خاص مذهبی، مثل محرم یا شب‌های قدر، مسجد حال و هوای دیگری دارد. با همان فضای کوچک، شور حسینی در آن موج می‌زند؛ صدای نوحه از بلندگو‌های ساده‌اش پخش می‌شود و جمعیت با اشتیاق، شانه‌به‌شانه در کنار هم می‌ایستند. هیچ‌کس تنگی فضا را حس نمی‌کند، چون دل‌ها جا دارد.

شاید مسجد ادیب در فهرست بنا‌های تاریخی یا مکان‌های مشهور پایتخت جایی نداشته باشد، اما برای ساکنان محل، اینجا جایی است که آرامش می‌گیرند، با خدا خلوت می‌کنند و با هم‌محلی‌هایشان دمی در صفا می‌نشینند.

در دنیایی که مسجد‌ها گاه با سنگ مرمر و لوستر‌های گران‌قیمت معنا می‌شوند، مسجد ادیب با نور یک لامپ ساده و عطری از چای و تربت، معنای دیگری از بندگی را زنده کرده است. جایی که زمین کوچک است، اما آسمان آن بی‌نهایت است.

اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار