به گزارش خبرنگار تابناک از استان تهران، با آغاز صبح در نسیمشهر، نخستین چیزی که در چهارراههای پرتردد و چراغ قرمز به چشم میخورد، صفی از متکدیان است، زنانی با کودکان در آغوش، نوجوانانی با نگاههای مظلومانه، و مردانی که گاه با لحنی آمرانه از مردم پول طلب میکنند. این افراد، که اکثراً از اتباع خارجی هستند، به شکل سازمانیافتهای در نقاط کلیدی شهر مستقر شدهاند و چهرهای مخدوش و آزاردهنده از شهر به نمایش گذاشتهاند.
حضور مستمر و بیمهابا
آنچه وضعیت را بغرنجتر کرده، حضور شبانهروزی و بدون واهمه این متکدیان است. از میدان هفتتیر تا چهارراه الغدیر و حتی مقابل مراکز آموزشی و درمانی، هیچ نقطهای از حضور آنان مصون نمانده است. کودکان و سالمندان بیشترین تماس را با این صحنهها دارند، و بهراحتی تحت تأثیر روانی این فضا قرار میگیرند.
یک مادر جوان در مقابل مدرسهای ابتدایی میگوید: فرزندم هر روز از مدرسه با ترس میآید، چون یک زن متکدی با نوزاد در آغوشش مرتب جلوی در مدرسه مینشیند و گاهی رفتار تندی هم دارد. این دیگر صرفاً فقر نیست، یک آسیب اجتماعی گسترده است.
نقش نهادهای مسئول: غیبت معنادار!
در حالیکه قانون صراحتاً برخورد با پدیده تکدیگری را وظیفه شهرداریها، نیروی انتظامی و سازمان بهزیستی دانسته، اما در نسیمشهر، این مسئولیت به نوعی رها شده و میدان برای گسترش این آسیب کاملاً باز است.
شهرداری نسیمشهر باید از طریق اجرای طرحهای گشت شهری و همکاری با نیروی انتظامی، اقدام به جمعآوری متکدیان کند. ایجاد «مراکز ساماندهی موقت» و اختصاص بودجه برای رسیدگی به افراد فاقد سرپناه، از جمله وظایف معوق این نهاد است.
بهزیستی شهرستان بهارستان نیز موظف است در حوزه شناسایی متکدیان آسیبپذیر بهویژه کودکان، سالمندان و زنان بیپناه، خدمات مددکاری، مشاوره، ارجاع به مراکز نگهداری و توانمندسازی ارائه دهد. اما بهنظر میرسد در نسیمشهر چنین فعالیتهایی یا اساساً وجود ندارد یا بسیار محدود و ناکارآمد است.
نیروی انتظامی نیز باید با موارد مشکوک به سوءاستفاده از کودکان، تکدیگری سازمانیافته یا ایجاد مزاحمت برای شهروندان، برخورد قاطع و قانونی انجام دهد.
تکدیگری یا کسبوکار؟
بر اساس مشاهدات میدانی، برخی از این متکدیان نهتنها فقرمطلق ندارند، بلکه با استفاده از ظاهر فریبنده و تاکتیکهای روانی، روزانه مبالغ قابل توجهی درآمد کسب میکنند. گزارشهایی از باندهای تکدیگری که اتباع خارجی را با تقسیم مناطق و پوشش خانوادگی در سطح شهر پخش میکنند، نگرانکننده است. این باندها با استفاده از کودکان خردسال، چهرههای گریان، نوزادان اجارهای یا حتی گچ گرفتنهای ساختگی، احساسات مردم را هدف قرار میدهند.
چهره زشت شهر
چهره نسیمشهر دیگر آن طراوت همیشگی را ندارد؛ ازدحام متکدیان در ورودی ادارات، مقابل بانکها، فروشگاهها و حتی مساجد، فضایی پر از احساس ناامنی و آشفتگی به وجود آورده است. مردمی که بهجای همدلی، دیگر احساس فریبخوردگی و خشم دارند.
یک فروشنده لوازم خانگی در خیابان اصلی میگوید: متأسفانه چنان تصویر شهر خراب شده که بعضی مشتریان از شهرهای اطراف هم کمتر اینجا میآیند. میگویند خیابانها شبیه کمپهای پناهندگی شدهاند.
پیامدهای روانی و اجتماعی
تکرار روزانه این صحنهها بر روان کودکان و نوجوانان تأثیر منفی میگذارد. آموختن گدایی به جای تلاش، تحقیر به جای عزت، فریب به جای صداقت، الگوهایی هستند که به شکل ناخواسته در ذهن نسل آینده حک میشود. این مسئله در بلندمدت میتواند منجر به کاهش همبستگی اجتماعی، افزایش خشونتهای خیابانی و بیاعتمادی عمومی شود.
امروز نسیمشهر با بحرانی خاموش، اما فراگیر روبروست. متکدیان خارجی، بدون نظارت و برخورد، شهر را اشغال کردهاند. این هشدار نه برای تحریک احساسات، بلکه زنگ خطر یک آسیب ساختاری است که میتواند چهره فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهر را دگرگون کند.
اگر امروز شهرداری، بهزیستی و پلیس وارد میدان نشوند، فردا باید هزینههای چندبرابرتر این بیتفاوتی را پرداخت کنیم؛ چه در قالب جرم، چه آسیبهای روانی و چه زوال اعتماد عمومی.
انتهای پیام/