به گزارش خبرنگار تابناک از استان تهران، در سکوت خانهای ساده و بیآلایش، طاهره عزیزی، همسر شهید محمود اتابکی، با چشمانی که درخشش اشک و غرور را توأمان دارد، از مردی میگوید که جان خود را برای وطن فدا کرد.
طاهره عزیزی همسر شهید محمود اتابکی از شهدای والامقام شهرستان بهارستان در گفتوگو با خبرنگار تابناک در استان تهران گفت: محمود در سال ۱۳۶۲ به جبهه رفت؛ آن روزها دخترم تنها ۲۰ روز داشت. هنوز در آغوشم آرام میگرفت که پدرش برای دفاع از خاک و ناموس این سرزمین، رهسپار میدان جنگ شد و وقتی دخترم تنها دو ماه داشت، محمود دیگر کنارمان نبود... او به شهادت رسید.
همسر شهید با صدایی آرام، اما محکم ادامه میدهد: محمود قبل از ازدواجمان جانباز بود، اما این هیچوقت مانعی برای عشق و زندگیمان نشد. او مردی بود که همیشه به فکر مردم بود، داراییاش را با مستضعفان و فقرا تقسیم میکرد و فداکاری در وجودش موج میزد.
طاهره با یادآوری دلتنگیهای دخترش میگوید: دخترم بارها دلش هوای پدر را کرده است، همیشه آرزو داشت یک بار هم که شده پدرش را ببیند، او را در آغوش بگیرد...، اما محمود رفت تا ما در امنیت زندگی کنیم.
او از روزهای اعزام همسرش به جبهه میگوید و غروری که در صدایش موج میزند: هیچوقت با رفتنش مخالفت نکردم. دفاع از کشور و ناموس واجب بود. اگر امروز هم محمود زنده بود، باز هم او را به جبهه میفرستادم.
اما تلخترین بخش روایت، ماجرای وصیت محمود است؛ تصویری از روزهای اول ازدواجشان، همان عکسی که محمود با صدایی آرام، اما قاطع گفته بود: «اگر شهید شدم، این عکس را جلوی همه نشان دهید...» و همانطور هم شد.
همسر شهید گفت: محمود در اثر اصابت ترکش خمپاره به پیشانیاش به شهادت رسید؛ اما یادش، راهش و آرمانهایش هنوز زنده است.
طاهره عزیزی در پایان از مسئولان خواست: خواهش میکنم به خانوادههای شهدا رسیدگی کنند؛ فقط شعار کافی نیست... این خانوادهها یادگاران همان کسانی هستند که برای این خاک جان دادند.»
و با دلی پر امید برای جوانان دعا کرد: امیدوارم همه دختران و پسران این سرزمین عاقبتبخیر شوند و راه شهدا را ادامه دهند. خون شهدا نباید پایمال شود؛ و این قصه، قصه زنی است که در اوج دلتنگی، شجاعانه ایستاد و از عشقی گفت که به قیمت خون همسرش، به امنیت و آرامش امروز ما پیوند خورده است.
/س