روزنامه اطلاعات در یادداشت سردبیر علیرضا خانی با عنوان «مردم» این گونه آورده است:
علیرضا خانی
اینکه مسائل مربوط به مذاکرات برجام و بازگشتن همه طرفها به تعهدات و نهایتاً رفع تحریمها و متعادلشدن شرایط اقتصادی کشور، موضوعات بسیار پیچیدهای است که به روابط بینالملل و معادلات و موازنات قدرت در منطقه و جهان باز میگردد و روابط دوجانبه کشور با هر یک از کشورهای ۱+۵ و نیز کشورهای اثرگذار دیگر نیز بر این مذاکرات و توافقات احتمالی اثرگذار است و ترتیبات امنیتی منطقه و آینده موازنه قوا میان ایران و عربستان و ترکیه از یکسو و آمریکا و اروپا و روسیه و چین از سوی دیگر میتواند بر مذاکرات بازگشت به برجام سایه افکند، یک موضوع است و اینکه مردم گناه نکردهاند که باید تورم ۵۰ درصدی و بیکاری ۲۵ درصدی جوانان را تحمل کنند، موضوع دیگری.
طبق آمار بانک مرکزی نرخ تورم در شهریورماه ۸ر۴۵ درصد بود که در ۸ استان از ۳۱ استان کشور این نرخ بیش از ۵۰ درصد ثبت شده است. این اتفاق به زبان ساده یعنی از شهریور پارسال تا شهریور امسال قیمتها یک و نیم برابر شده و مردم یک سوم قدرت خریدشان را از دست دادهاند. دولت ـ چه دولت قبلی و چه دولت نو ـ برای جبران چنین خسرانی به واقع چه کرده است؟
تورم، از منظر اقتصادی یعنی روند افزایش متوالی شاخص قیمت کالاها و خدمات در طول یک دوره زمانی. معنی تورم با گرانی متفاوت است، اما توده مردم آن را به جای هم به کار میبرند و مترادف میگیرند. گرانی زمانی اتفاق میافتد که قیمتها به نسبت درآمد و قدرت خرید مردم بالا باشد؛ بنابراین در جامعهای ممکن است تورم باشد، اما مردم احساس گرانی نکنند. این زمانی رخ میدهد که به میزان تورم یا حتی بیش از آن بر درآمد افراد افزوده شود و در واقع افزایش قیمتها را جبران کند. در جامعه دیگری ممکن است گرانی باشد، اما تورم نباشد. یعنی قیمتها افزایش نیابند، اما همان قیمتهای ثابت، از قدرت خرید عموم مردم فراتر باشند بنابراین تورم نیست، اما گرانی هست.
در اقتصاد ما، اما به مثابه مصرع «آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری» هم تورم وحشتناک است و هم گرانی، فرساینده؛ بنابراین توده مردم حق دارند که این دو مفهوم را مترادف بگیرند و به جای هم به کار برند.
درباره علل تورم اقتصاددانان به وفور سخن گفتهاند. کاهش تولید ناخالص داخلی، کاهش درآمد حاصل از صادرات، استقراض از بانک مرکزی و خلق پول بدون پشتوانه اصلیترین عوامل بروز تورم است. وزیر اقتصاد گفته است که ۵۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه در ۴ ماهه نخست سال از محل استقراض از بانک مرکزی تأمین شده و اثر تورمیاش را در پاییز نشان میدهد. او معتقد است که برای کنترل تورم باید درآمد حاصل از فروش نفت را بالا ببریم، به داراییهای بلوکه شده کشور نزد دیگر کشورها دسترسی یابیم و از استقراض بیشتر از بانک مرکزی بپرهیزیم. پارسال میزان بدهی دولت به بانک مرکزی ۲۴درصد افزایش یافته است.
نسخه وزیر اقتصاد برای افزایش درآمد نفتی در شرایطی ارائه میشود که در ۴ ماه نخست امسال فقط ۹ درصد درآمد نفتی پیشبینی شده در بودجه محقق شده است در حالی که باید حدود ۳۳درصد محقق میشد.
تسهیل دسترسی به منابع ارزی بلوکه شده در خارج از کشور نیز کار چندان آسانی نیست. آخرین نمونهاش پیشنهاد کرهایها برای صادرات لوازم خانگی به جای پس دادن ۷ میلیاردها دلار پول ایران بود که به شأن و کرامت ملت ایران و نیز منافع ملی در تضاد بود و با دخالت رهبری متوقف شد.
کاهش استقراض از بانک مرکزی نیز به طریق اولی به دو عامل فوق وابسته است. یعنی اولاً امکان فروش نفت مطابق نیاز کشور باشد و ثانیاً درآمد حاصل از فروش نفت به تمامی به کشور برسد. بدیهی است که همه این راهکارها که توسط وزیر محترم ارائه شده است، لامحاله به مذاکرات برجام و رفع تحریمها باز میگردد. اگر منظور وزیر محترم از ارائه این سه راهکار، اعلام نظر درباره ضرورت پیش بردن مذاکرات و حصول به توافق برای رفع و لغو تحریمهاست و ایشان در واقع میخواهد به زبان اقتصادی به مسئولان سیاسی بگوید که برای رفع بحرانهای اقتصادی و معیشتی باید برجام را دوباره زنده کنیم، سخن معقول و درستی است، اما اگر منظور وزیر محترم
آن است که با شرایط فعلی و بدون دسترسی به توافق و با حفظ همه تحریمها، هم درآمد نفتی را به اوج میرسانیم هم منابع ارزی بلوکه شده در اثر تحریم بانکی را باز میگردانیم و هم دیگر از بانک مرکزی استقراض نمیکنیم، باید توضیح دهد که با حفظ تحریمها دقیقاً چگونه و با چه مکانیزمی میتوان به این اهداف رسید.
مسئولان دولت جدید که بر طبق روال همه دولتها، در دوران ماه عسل مشغول گفتن سخنهای زیبا و وعدههای دلپذیر هستند، نباید فراموش کنند که خط فقر به ۱۰ میلیون تومان رسیده، یک سوم جمعیت کشور زیر خط فقر است، مردم سالانه یک سوم قدرت خریدشان را از دست میدهند و جز اقلیتی مرفه و جمعی رانتخوار، بقیه مردم در تنگنای معیشتی و فشار فرساینده زندگی دست و پا میزنند.