در میزگرد بررسی تخریب باغها اعلام شد که قوانین خوبی برای حفظ و نگهداری باغها وجود دارد اما تخطی مدیران از قوانین و کسب درآمد برای شهرداری مانع اجرای درست قوانین می شود.
کد خبر: ۹۹۷۹۱
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۷ 23 September 2015
این روزها اگر شهر تهران را از بالانگاه کنیم چند نقطه کوچک سبز بیشتر برایش نمانده است و بیشتر برجها و ساختمانهای چند طبقه خودنمای می کنند. نگرانی برای باغ‌ها و فضای سبز وقتی بیشتر شد که آمار نشان می داد حدود از 4 هزار هکتار از باغهای تهران تخریب شده است. عمده این باغ‌ها تبدیل به برج و بارو شده اند. روندی که هنوز هم ادامه دارد و هراز چندگاهی خبری از تخریب باغ دیگری در گوشه و کنار و دل شهر منتشر می شود.

اعضای شورای شهر تهران هر چند هفته یک بار تذکری می دهند اما این تذکرها تنها سرعت آنهایی را که مسئول ساخت و ساز در این شهر هستند بالا می برد. این نگرانی ها سبب شد تا استاندار تهران از نامه‌ای خبر دهد که از دفتر مقام معظم رهبری برای حفظ محیط زیست پایتخت به مدیران ارشد کشور ارسال شده است. شورای شهر هم مصوبه ای را در دست بررسی دارد تا باغ های باقی‌مانده تهران را حفظ کند. شهرداری هم تازه به فکر حفظ باغ ها افتاده و قصد کرده اجازه ندهد باغ ها را به ساختمان های بلندمرتبه بدل کنند. این درحالی است که برخی اعضای شورای شهر معتقدند باغی در تهران باقی نمانده است. 

در همین زمینه میزگردی با حضور محمد حقانی دبیر کمیته محیط زیست شورای شهر تهران و کیانوش سوزن چی استاد دانشگاه تربیت مدرس برگزار کردیم.

مشروح این میزگرد را می خوانید:

شما در شورای شهر اعلام کردید که در تهران 4 هزار هکتار باغ تخریب شده است. بحث را از همین جا شروع می کنیم که چرا باغها در تهران خراب شدند و این اتفاق افتاد؟

حقانی: تهرانی که ما امروز در آن زندگی می کنیم با تهرانی که سالها قبل بوده تفاوت اساسی دارد. وقتی به تهران کلانشهر می گوییم یا یک منطقه را روستا می گوییم یک استاندارد و شاخصهای خاصی دارند. شهر بودن صرفا این نیست که جمعیت آن زیاد باشد یا اگر شهری جمعیتی بیش از یک تعریف قانونی داشته باشد کلانشهر است. امروز در شرایط بدی در تهران هستیم و اگر نگویم تهران یک شهر بی دفاع است، اما می توانیم بگوییم در تهران شرایط یک زندگی مناسب و استاندارد با کیفیت متوسط و نه عالی نیز فراهم نیست.امروز به این مطلب رسیده اند که همه چیز به محیط زیست باز می گردد و شهر باید مردم محور باشد. امروز اگر اتوبان سازی و زیباسازی در شهر انجام می دهیم برای مردم است. اما وقتی مردم احساس آرامش نکنند قطعا مشکل وجود دارد. ما باید در کلان شهری زندگی کنیم که حداقل استانداردها و کیفیتها را داشته باشیم. تهران در گذشته باغشهر بود و از یکسری آبادیها و روستاها تشکیل شده بود که بالاتر از ری و دامنه جنوبی البرز استقرار داشتند و به تناسب رشد تهران این آبادیها به یکدیگر وصل شدند و تشکیل تهران امروز را دادند. در این روستاها باغها نقش کلیدی و کارکرد زیستی و اجتماعی داشتند .متاسفانه با مرور زمان و اینکه تهران به عنوان یک کلانشهر تشکیل شد این باغها کارکرد خود را از دست دادند و امروز باغها یک کالای برای بورس بازی زمین هستند. ما هم نتوانستیم از این باغها محافظت کنیم شاید در یک دوره ای مقطعی مدیریت کردیم اما به خاطر عدم مدیریت و برنامه ریزی در دوران گذشته امروز به این حال افتادیم که تهران مساحت 650 کیلومتر مربع از کل کشور را در برمی گیرد (حدود 4درصد) ولی یک ششم جمعیت کل کشور را دارد، اما زندگی استانداردی وجود ندارد. آمایش سرزمین کاملا براساس منابع طبیعی و امکانات طبیعی بستر یک سرزمین تعریف می شود و برنامه ریزی برای اسکان جمعیت هم برای همین است، اما بین سال 85 تا 90، یک میلیون نفر مهاجر داشتیم چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چون همه چیز در تهران متمرکز است و بیش از قدرت به تحمل پذیری تهران، فکر نمی شود. برای همین حتی انتقال پایتخت هم بی نتیجه است و این جمعیت بلاتکلیف می مانند. اگر قرار باشد با همین مدیریت پایتخت منتقل شود چه فایده ای دارد؟ چون مشکلی که ما داریم عدم برنامه ریزی و مدیریت است که باید براساس منابع طبیعی برنامه ریزی شود. در این شرایط باغها کارکرد زیستی و محیطی و حتی اجتماعی خود را از دست داده اند و از طرفی متاسفانه دستگاههای مجری قرائت درستی از قانون ندارد ومی خواهند از قانون فرار کنند . نمونه آن، قانون حفظ و گسترش فضای سبز بود که از سال 1352 وضع شد و در سال 1359 در شورای انقلاب تایید شد، اما هیچگاه به درستی اجرا نشد. باید باغات شناسایی و شناسنامه دار می شدند و درختها پلاک کوبی می شدند اما در تهران در دهه هفتاد شروع و بعدا زود فراموش شد.

در برنامه ریزیها جمعیت تهران با توجه به منابع چقدر پیش بینی شده بود؟

حقانی: در طرح جامع تهران که سال 49 تصویب شد، جمعیت تهران 4 و نیم میلوین نفر پیش بینی شده بود بعد در طرح ساماندهی سال 70، 7 میلیون و 200 هزار نفر پیش بینی شد و بعد در طرح جامع سال 86 افق آن 9 میلیون نفر پیش بینی شد که ، تا 10 و نیم میلیون نفر هم رسانیده شد.درحالیکه پیش بینی جمعیت در افق طرح 7.8 میلیون نفر بوده است. الان با کسانی که از شهرهای اقماری برای کار می آیند حدود 13 میلیون نفر است.

آقای دکترحناچی هم چند وقت پیش اعلام کردند که در دوران آقای احمدی نژاد یک مصوبه در شورای عالی شهرسازی تصویب شد که جمعیت تهران دو و نیم برابر بیشتر شد. اسنادی وجود دارد که این اتفاق افتاده باشد؟


سوزنچی: جمعیت گذاری دو مسئله دارد. شما الان یک میزان جمعیتی دارید و یک نرخ رشد. نرخ رشد جمع میزان زاد و ولد و مرگ و میر و مهاجرت است. بر این اساس وسعت و جمعیت پذیری شهر برآورد می شود. برای مثال وقتی برآورد شود که جمعیت تهران در افق 10 یا 15 به مقدار معینی اضافه شود، بر این اساس محاسبه می شود که این رشد جمعیت چقدر نیاز به افزایش ساختمان دارد. وقتی وسعت شهر قابل گسترش نباشد ان افزایش بصورت افزایش تراکم ساختمانی اعمال می شود یا به عبارت دیگر به طبقات اضافه می شود. وقتی یک طرح جامع داده می شود که مطالعه کرده و نتیجه گیری کرده است که در افق 15ساله جمعیت تهران باید 9 میلیون نفر باشد، افزایش تراکم را براساس این جمعیت در نظر گرفته است. حالا اگر کسی بدون در نظر گرفتن این موضوع یک طبقه به همه ساختمانها اضافه کند یعنی به جمعیت پذیری پیش بینی شده جمعیت اضافه کرده اید. اولین سوال این است که چرا این کار را کردید؟ آیا آمار جدیدی داده شده یا نرخ رشد تغییر کرده است. اسناد آن جلسه موجود است اما گزارشی که ما براساس این تغییر نرخ رشد جمعیت نیاز به افزایش ساختمان داریم وجود ندارد. شما به صورتجلسه مصوبه مورخ 9/2/13912شرایعالی شهرسازی و معماری مراجعه کنید. پیش نویس این مصوبه ابتدا درکمیسیون ماده 5 شهرداری تهیه و تصویب شد که حتی اعضای شورا به نماینده شورا در کمیسیون ماده پنج بابت امضای این مصوبه معترض بودند. البته در دولت بعدی این مصوبه کمی تعدیل شد.


حقانی: این یک معامله بین دولت و شهرداری بود. یکسری زمینهای دولتی بود که به شرط تغییر کاربری این امتیاز را دولت به شهرداری داد. قبل از این مصوبه برخی اعضای كميته فني شورایعالی شهرسازی و معماری در تاریخ 3/ 2/ 1391 به وزیر راه و شهرسازی وقت مخالفت خود را اعلام کردند و به وزیر نسبت به تبعات مخرب این مصوبه و افزایش تراکم در شهر تهران اخطار دادند و اعلام کردند که این کاری غیرقابل قبول است که با یک صورت جلسه آن را انجام می دهید.

الان ابطال شده است؟

سوزنچی: وقتی این مصوبه تصویب شد همه می دانستند که یک بده بستانی شده و شورای شهر مخالف بود. مانند این بود که بگویند که دولت شما زمینهای در اختیارت را مسکونی و اداری بساز و شهرداری شما هم به بهانه تعادل ایجاد کردن در توسعه شهر مطابق نظر خودت برو عوارض بگیر، این مصوبه چندین بند داشت که چند بند آن بعدها تعدیل شد.


این طرح سنخیتی با طرح تفصیلی نداشت؟

سوزنچی: مقادیر پیش بینی شده در طرح جامع را افزایش داده بود و بار گزاری بیشتری کرده بود، همه پهنه های دو طبقه را سه طبقه و همه پهنه های سه و چهار طبقه را پنج طبقه کرده بود و سطح اشغال بنا در باغها را هم به 30 درصد افزایش داده بود. البته شهرداری را مکلف کرده بود برای برخی نقاط خاص مثل کن باید طرح ویژه بدهد که هنوز هم به انجام نرسیده.

برای همین الان وضعیت باغها اینگونه شده است؟

سوزنچی: دو مسئله وجود دارد. یکی اینکه وقتی برای یک شهر برنامه می دهیم هدف چیست؟ ارتقا کیفیت زندگی مردم یا چرخش امور شهری. اگر ارتقا کیفیت شهری است باید مدیریت شهری با آن مطابق باشد اما اگر به هر دلیلی چرخش امور شهری اولویت دارد آنوقت باید سیستم تنها بچرخد و هزینه ها باید تامین شود. زمین و مسکن از سه نیاز اصلی انسان است اما به دلیل اشکالات اقتصادی در کشور و ضعف تولید و تجارت، سرمایه ها به سمت خرید و فروش زمین و مسکن سوق کرده است و در نتیجه زمین کالای سرمایه ای شده و برای همین تمام برنامه ریزیها دچار مشکل می شود، و توسعه فعالیتها و کاربریهایی که منافع عمومی دارد دچار مشکل می شود.مثلا برای ساخت فرهنگسرا و یا پارک، قیمت زمین بالاست. اگر با پول خود در گذشته زمینی ارزان خریده بودید، بعد از گذشت 10 سال قیمت آن چندین برابر شده است که پول کلانی است و امکان رشوه دادن و انجام هر امور غیر قانونی با پول آن وجود دارد. اینها نتیجه یک اقتصاد بیمار است که زمین کالای سرمایه ای شده است. از آنطرف وقتی می خواهیم به مردم خدمات بدهیم و بیشتر از نتیجه به دنبال نمایش آن هستیم که من مدیر خوب کار می کنم پس مدیر باید با کار عمرانی آن را نشان دهد که نیاز به بودجه زیادی دارد. برای تامین هزینه ها باید درآمد موجود باشد اما در شهرداری درآمد پایدار مداوم مانند حقوق ماهیانه یک کارمند وجود ندارد. در آمد ها پایدار و ثابت نیست و شهرداری نیاز به بودجه دارد پس تراکم فروشی می کند. در طرح موجود قبلا عرض خیابان، ظرقیت پارکینگ و این مسائل با توجه به تعداد طبقات در طرح پیش بینی شده است. اما وقتی یک طبقه اضافه شود تمام این معادله ها به هم می خورد. برای همین شهرداری برای یک طبقه اضافه پول اضافه می گیرد تا هزینه تامین خدمات مازاد را جبران کند ولی در عمل این پول خرج هزینه جاری می شود و خدماتی اضافه نمی شود. یعنی ما همواره تراکم می فروشیم تا بدهی هزینه های توسعه قبلی را صاف کنیم. این روند الان در حال انجام است در نتیجه در یک خیابان کم عرض چندین برج وجود دارد که اگر نصف همه ساکنان یک روز کاری بیرون بیایند ترافیک بیداد می کند اما این برجها خالی هستند و میلیاردها تومان سرمایه در آنها راکد شده. برای حفاظت از باغها که سرمایه های همگانی هستند، مالک یا باید واقعا علاقه مند به وجود باغ باشد که برای آبیاری و نگهداری آن هزینه کند یا بخش عمومی به او کمک کند.


اشاره کردید که سال 85 پیش بینی جمعیت نه میلیون نفر بود، همان زمان گزارشهایی هم از خانه خالی زیاد بود. همان سال چرا جمعیت را زیاد کردند در حالیکه مثلا در منطقه یک 150 هزار واحد خالی بود؟

حقانی: وقتی موضوع درآمد برای شهرداری مطرح می شود بسیاری از فعالیتها تحت الشعاع قرار می گیرد. اوایل انقلاب، اعلام شد که شهرداری ها موظفند خودشان درآمد زایی کنند و شهر را اداره کنند. اما در کلان شهرها مانند تهران تعریفی از درآمد نشد و هر شهردار برای شهر ساز وکار درآمدی خاصی تدبیر کرد. دولت ها در گذشته از منبع ملی برای اداره شهرها کمک می کرد اما وقتی حذف شد برای جبران درآمد جایگزین قانونی خاصی تصویب نشد در نتیجه شهردارها تراکم فروشی کردند. در اصفهان دو طبقه بیشتر ساخته نمی شد اما در سال 62 اجازه یک طبقه اضافه داده شد و بعد همین طور رفت بالا؛ الان بیش از 50 درصد درآمد شهرداری ها از تراکم فروشی و تغییر کاربری و کلا ساخت و ساز و موضوعات مرتبط به آن است. اما این کار متناسب با شرایط جغرافیایی و منایع طبیعی شهرها نبود برای همین این مشکلات پیش آمده. وقتی یک طرح تفصیلی و جامع داریم باید طبق آن عمل کرد نه اینکه کمیسیون ماده 5 با تغییرات پی در پی بلای جان باغها و شهر شود. الان باغها، تخریب و به جای آن شهر پر از سیمان و آهن شده است. الان با وجود آنکه جمعیت شهر زیاد شده ولی خانه خالی هم زیاد وجود دارد اما این خانه ها مناسب آنها نیست و در بالا شهرخالی مانده اند. به خاطر سود مسکن بود که الان بیشتر سازمانهای رسمی و غیر رسمی وارد مسکن سازی شدند. بانکها موسسه مالی هستند اما خلاف قانون عمل می کنند و به جای اینکه در بخش کشاورزی و صنعت سرمایه گذاری کنند وارد ساخت و ساز در شهرها به ویژه در تهران شده اند. من نامه ای با امضای رئیس شورا به وزارتخانه های مربوط به بانکها فرستادم که این کار کاملا غیرقانونی است.

سوزنچی: چون افراد پولشان را تبدیل به ملک مسکونی کرده اند و هر سال سود افزایشی دارد. من این برجهای خالی را گاو صندوق عمودی می گویم. اگر سرمایه شان در بانک یا بازار بود هم امنیت نداشت و هم اینقدر سود نمی کرد. الان بانکها یکی از مشتریان و متقاضیان خوب بنگاههای معاملاتی املاک در شمال تهران هستند و این واقعا جای سوال دارد. اکنون بسیاری از اراضی سیز و باز قابل توجه متعلق به موسسات و نهادهایی است که پول داشته و زمین را نگه داشته اند. در گذشته برای ساخت بیمارستان 60 درصد زمین یک بیمارستان باید فضای سبز می شد. قبلا اگر کسی سرمایه داشت زمین و باغ می خرید و حفظ می کرد اما الان خود این نهادها . موسسات به دنبال ساخت و ساز کسب در آمد هستند. متلا خود ارتش و وزارت دفاع می خواهند اراضی پادگان جی را بسازند و منغعت آن را خود استفاده کنند.


مساحت باغهای تهران چقدر بود؟

سوزنچی: یک طرح موضوعی از طرح های تکلیف شده طرح جامع داریم در شهرداری تهران به نام طرح ساماندهی باغات و اراضی مزروعی شهر تهران در سال 89 انجام شد و نشان داد مساحت باغات در شهر تهران سال 68، 14 هزارو 167 هکتار بود در سال 81 به 10 هزار و 286 هکتار و سال 88 به 9 هزار و 932 هکتار می رسد. یعنی 4 هزارو 200 هکتار از باغهای تهران در این سالها کم شده. این روند در سالهای اخیر کمتر شده است چون باغهای تهران کم شده اند. الان سازمان پارکها مدعی توسعه فضای سبز است درست است اما بخش اعظمی از آن فضای حاشیه بزرگراهها است که اثر آن زیبا سازی است، هرچند به دلیل استفاده از چمن هزینه اضافه برای نگهداری آن به شهرداری تحمیل می کند. و علاوه بر آن برای استفاده مردم مناسب نیست. سرانه سطح سبز با سرانه فضای سبز موثر متفاوت است. شهرداری سهم هر فرد از فضای سبز تهران را 13.5 متر اعلام می کند در حالیکه این سرانه توزیع یکنواخت ندارد و برای مثال در منطقه 17 به یک و نیم متر هم نمی رسد ولی در منطقه 22 بیش از 25 متر است آنهم بخاط پارک چیتگر و جمعیت کم منطقه 22. سرانه یعنی دسترسی هر فرد به فضای سبز اما در مناطق مختلف یکسان نیست . سازمانهای بین اللمل متوسط سرانه را برای هر فرد 25 کیلومتر را اعلام کرده است اما در کشورهای مختلف متفاوت است.

حقانی: در حال حاضر حدود 2 درصد یعنی 1216 هکتار از اراضی شهر تهران باغ است و 2.7 درصد یعنی 1660 هکتار اراضی کشاورزی است. شهرداری سرانه را 15.5 متر اعلام می کند و در برنامه دوم توسعه به 17 متر هم رساندیم اما هنوز تعریف دقیقی از سرانه استاندارد در شهر تهران نداریم. بر این اساس الان باید 150 میلیون کیلومتر مربع فضای سبز در شهر تهران داشته باشیم اما اینگونه نیست و تعریف استانداردی در این زمینه نداریم. کن اثر اکولوژیک دارد و بر آب وهوای منطقه تاثیر می گذارد اما فضای سبز عمومی تعریف نمی شوند. پارک و بوستان کارکرد اجتماعی دارد. برای همین من در مورد بوستان مادر تذکر دادم و اعلام کردم این بخشی از حقوق شهروندی است. وقتی پل صدر ساخته شد حقوق شهروندی زیر سوال رفت چون از جلوی خانه مردم رد شد درهیچ کشوری اینگونه برخورد نمی کنند. بارها اعلام کردم که درخت مظلوم ترین جاندار در شهر ما است درحالیکه هوای ما را پاک می کند اما الان از آلودگی هوا این درختان هم بیمار شدند. در شورای شهر چهارم،در کمیته تخصصی محیط زیست به این موضوع پرداخته شده و مقام معظم رهبری هم که 17 اسفند همه مسئولان را خواستند در مورد این درختان توصیه فراوان کردند اما کسی گوش نکرد.

در دوره 10 ساله شهرداری آقای قالیباف احداث مترو، بزرگراه امام علی، دو تونل و ... را داشتیم. در مقابل برای توسعه شهر تهران چقدر از باغهای تهران نابود شدند؟ چه مقدار بر تراکم شهر افزوده شد؟

حقانی:وقتی در شهر ساخت و ساز می شود ، این توسعه نباید هیچ مغایرتی با محیط زیست داشته باشد. طرحهای موفق هم که با محیط زیست مغایرت داشته باشند جزو توسعه پایدار محسوب نمی شوند. وقتی یک ساختمان 20 طبقه احداث می شود بهایی برای تراکم فروشی گرفته می شود که یکجا هزینه می شود، اما نگهداری این ساختمان به عهده نسلهای بعد است و سرمایه گذاری انجام نشده است .از طرف دیگر وقتی در یک شهر بدون رویه بارگذاری می شود تمام زیرساختها به هم می ریزد و این مسئله مهمی است. از طرف دیگر در تهران برای توسعه حمل و نقل عمومی تنها نباید بزرگراه ساخت الان برای توسعه سرانه فضای سبز و حفظ محیط زیست و جلوگیری از تخریب آن، باید توسعه حمل و نقل عمومی را براساس سوختهای فسیلی درنظر بگیریم. ایراد من به آقای قالیباف این است که یک توسعه متوازن را در زیر ساختهای حمل و نقل عمومی نداشتیم. در طرح جامع ترافیک جامع تمام بزرگراهها وجود دارد اما همراه با آن مترو توسعه یافته نیافته است.باید سریعتر خط 3 احداث شود و نیاز به هزار کیلومتر مترو داریم. وقتی می توانیم آسمان آبی، زمین پاک داشته باشیم که بتوانیم مترو را توسعه بدهیم.70 درصد آلودگی هوای تهران به خاطر خودرو است برای همین نباید هر روز نباید بزرگراه جدید احداث کرد چون سوخت و خودرو استاندارد نیست نباید مردم را تشویق به تک نشینی در بزرگراهها کنیم. آقای قالیباف در شهر زحمت کشیدن اما اولویت و ضرورت شهر ما توسعه مترو است. الان باید طرحها علاوه بر پیوست اقتصادی، پیوست فرهنگی ، اجتماعی و زیست محیطی داشته باشند. الان ایراد بزرگراه نواب همین است که این گسست فرهنگی را به وجود آورده است. کارهای عمرانی باید متناسب با برنامه باشد تونل نیایش که احداث شد بار تراقیکی به صدر منتقل شد درحالیه طرحهایی اینگونه باید بتواند در اوج پیک ترافیک پاسخگوی مردم باشد. کمر تهران با این طرحهای بی برنامه شکسته است. تهران نمی تواند جمعیت بیشتر را بپذیرد و باید آن چیزی که از باغات مانده را حفظ کنیم. تهران مانند اناری است که آب آن را گرفتند و کارکردی ندارد.


سوزنچی: بودجه شهرداری در سال 1384، دو هزارو 300 میلیارد تومان بوده اما سال 92 به 16 هزار میلیارد تومان می رسد، سال گذشته از 17 هزار میلیارد تومان فراتر رفت. شهرداری نماینده مردم است و برای اداره شهر نیاز به بودجه دارد اما این بودجه صرف کارهایی شده که شهر به آن نیاز نداشته است. وقتی کیفیت حمل و نقل عمومی بالا برود دیگر نیاز به این همه بزرگراه نداریم. باغها تخریب شد تا شهرداری بتواند به بودجه خودش برسد و این اصلا خوب نیست. متاسفانه این مسئه زمین و مسکن فرهنگ ما را هم تغییر داده وقتی یک زمین ناگهان رشد چند درصدی دارد زندگی فرد را تغییر می دهد و او خواسته های دیگری دارد اما اگر بودجه برای یک وزارتخانه ای باشد که برنامه ریزی کار می کند شرایط مردم تغییر می کند. مشکل این است که رویکرد مدیریتی منفعلانه است و همواره از مشکلات عقبیم و به دنبال حل مشکل هستیم تا برای آن برنامه ریزی کنیم درحالیکه باید برای آینده برنامه ریزی کرد. یکی از کارکردهای اصلی فضاهای باز و باغها پدافند غیرعامل است. وقتی در تهران زلزله بیاید باید یک فضایی برای رسیدگی به مردم باشد.

الان دیگر شهرداری اجازه تخریب باغ ها را نمی دهد برای اینکه این قانون همیشه باقی بماند باید چکار کرد؟

حقانی: باید قانون حفظ و گسترش باغات را اجرا کنیم. قانون مناسب و خوب زیاد داریم اما عزم و اراده جدی برای اجرای آن از خود قانون مهمتر است . در قانون گفته شده باید به صاحبان باغها برای حفظ درختان کمک کنیم. الان باغها که دیگر کارکرد اقتصادی ندارند شهرداری می بایست با ساز وکار قانونی نسبت به تبدیل فضای عمومی در آنها اقدام کند. تشکلهای مردمی و کمپین ها نقش مهمی در حفظ محیط زیست و باغها دارند. الان اگر 80 درصد باغها از بین رفته باید آن 20 درصد باقیمانده را باید حفظ کرد و نباید رها کرد. الان باغهای غرب تهران باقی مانده چون عزمی برای حفظ آن بوده است . در شرایط فعلی راهکار اصلی برخورد با متخلفان است. ما طرح یک فوریتی تصویب کردیم تا این باغها حفظ شود و یک لایه هم در طرح تفضیلی باید گنجانده شود. در 4 پهنه این طرح باغات را در نظر گرفتیم تا باغها حفظ شوند. در شورای قبل 30 درصد مساحت باغها قرار بود برج شوند تا بقیه باغ بماند ولی اینگونه نشد همه اش تخریب شد و باغی نمانده است، این طرح با نیت خیر بود اما اصلا آنگونه اجرا نشد. تا زمانیکه با قانون شوخی می شود ره به جایی نمی بریم.

سوزنچی: آقای مهندس اشاره کردند که ما تنها این مشکل را نداریم در دنیا راه حلهای مختلف داده شده است. در اروپا از 200 سال قبل برای حفظ باغهای شهر اعلام کردند چون نگهداری آنها برای بخش عمومی اقتصادی نیست به شهروندان اجاره بدهیم تا آن را حفط کنند. انواع راه حلها وجود دارد. چهار بخش در این حوزه داریم یکی برنامهاست که همان طرح جامع است ، دوم خود قانون که باید اجرا شود، سوم مجری و دستگاه مجری. و چهارم دستگاه ناظر و کنترل کننده که به تخلفات و شکایتها رسیدگی کند. همه این چهار بخش باید در راستای حفاظت تغییر کنند. باید طرز تفکر تغییر کند مثلا وقتی خود اقای حقانی در مدیریت خدمات شهری بودند از افراد محیط زیستی استفاده می کردند که تفکر حفظ آن را داشتند و اولویت می دادند. نقش مردم هم کلیدی است که باید آگاهی داشته باشند اما این حرکت نیاز به ساماندهی دارد که سمن ها باید حضور داشته باشند و آن را هدایت کنند.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار