کشورهایی مانند قطر، کویت و بحرین که در تعریف نظام بین‌الملل کشورهای کوچک محسوب می‌شوند تنها با خرید سلاح نمی‌توانند از خود دفاع کنند چرا که آنها نه عمق استراتژیک و نه از جمعیت کافی برای دفاع از خود برخوردارند.
کد خبر: ۶۶۳۹۰۲
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۷ 06 October 2018

قاسم محبعلی در یادداشتی در روزنامه اعتماد، نوشته است: طی روزهای اخیر دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده خطاب به عربستان سعودی عنوان کرد که ما نباشیم شما دو هفته هم دوام نخواهید آورد. اما در طرف مقابل نیز آقای ظریف وزیر امورخارجه نیز در توییتی عنوان کردند که این سخنان نتیجه توهم برون‌سپاری امنیتی است. اما در خصوص سخنان دونالد ترامپ باید گفت که هم آن را می‌توان جدی گرفت و هم آن را جدی نگرفت، زیرا وی این سخنان را در جمع هواداران خود و به شکل تبلیغاتی برای انتخابات پیش روی کنگره بیان کرد. ولی حتی اگر آن را تبلیغاتی ببینیم، در درون آن یک واقعیت نهفته است که کشورهای کوچک‌تر منطقه و همچنین عربستان امنیت خود را در پیوستگی و همراهی با امریکا طراحی کردند. حتی اسراییلی‌ها نیز امنیت خود را اینگونه تعریف کردند و برای تامین امنیت خود روی حمایت امریکا حساب ویژه‌ای باز کردند ولی باید گفت که مناسبات میان امریکا و اسراییل به نسبت سایر کشورها متفاوت است.

اما در خصوص اختلافات میان امریکا و عربستان و سخنان دونالد ترامپ در خصوص کاهش قیمت نفت نیز باید گفت که اکنون عربستان سعودی توانایی تولید بیشتر نفت از سطح کنونی را دارا نیست. اما آن چیزی که عربستان و امریکا را به یکدیگر پیوند می‌دهد مساله امنیت است. عربستان وارد چند بحران بزرگ شده است. از یک طرف با ایران وارد یک چالش جدی شده و از سوی دیگر بحث جنگ در یمن است. اکنون با توجه به مشکلاتی که با آن روبه‌رو هستند چاره‌ای جز همراهی و پذیرش سیاست‌های امریکا ندارند. اشتباهات آنها در این مدت به حدی بزرگ بوده است که مدیریت آن از توان عربستان سعودی خارج است. آنها پس از بهار عربی بحران‌های متعددی را ایجاد کردند و اکنون این بحران‌ها گریبانگیر عربستان سعودی شده است، از همین رو به ناچار با ایالات متحده همراهی می‌کنند. 

از این منظر می‌توان گفت که بحث بالابردن تولید نفت و حتی کاهش قیمت موضوع اصلی نیست بلکه تنها یک بهانه است زیرا امریکایی‌ها خود توانایی بیشتری برای افزایش تولید نفت دارند و شاید هم نگران افزایش قیمت نفت نباشند زیرا باعث می‌شود تولید نفت شل به صرفه باشد. آنچه بیشتر حساسیت برانگیز است معادله‌ای است که میان امریکا و روسیه بر سر بازار انرژی به وجود آمده و دیگر عربستان سعودی توانایی تولید بیش از این را ندارد.

در خصوص توییت آقای ظریف و دعوتی که ایشان از عربستان سعودی برای تشکیل یک مجمع منطقه‌ای در راستای تامین امنیت داخلی در آن نیز باید گفت که اگر عربستان بپذیرد که در مقابل پیشنهاد آقای ظریف دست دوستی دراز کند کار بسیار خوب و مهمی انجام داده است. اما با توجه به شرایط فعلی عربستانی‌ها آمادگی چنین کاری را ندارند و گمان می‌کنند که نزدیکی با امریکا کماکان می‌تواند منافع آنها را تامین کند. در حال حاضر واقعیت آن است کشورهای حاشیه خلیج فارس و همچنین عربستان سعودی با وجود هزینه سنگین نظامی که برای خرید تسلیحات انجام داده‌اند عملا توان دفاع از خود به تنهایی بدون امریکا را نخواهند داشت؛ البته باید تاکید کرد که بحث عربستان تا حدودی متفاوت از سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است.

کشورهایی مانند قطر، کویت و بحرین که در تعریف نظام بین‌الملل کشورهای کوچک محسوب می‌شوند تنها با خرید سلاح نمی‌توانند از خود دفاع کنند چرا که آنها نه عمق استراتژیک و نه از جمعیت کافی برای دفاع از خود برخوردارند. به‌طور مثال اتفاقی که برای کویت در جنگ با عراق رخ داد می‌تواند برای سایر کشورها نیز رخ دهد؛ کما اینکه اگر قطر مناسبات خوبی با امریکا و ترکیه نداشت، عربستان می‌توانست از لحاظ نظامی قطر را اشغال کند و به بحران قطر پایان دهد.

اما در خصوص عربستان نیز باید گفت که با وجود وسعت فراوان فاقد توانایی استراتژیک نظامی است. حتی اگر به ارتش عربستان نگاه کنید، آنها سعی کرده‌اند از مزدوران سودانی و پاکستانی و کشورهای دیگر برای مبارزه در یمن استفاده کنند. عربستان سلاح گران قیمت خریده است اما فاقد ارتشی است که بتواند یک جنگ را اداره کند. حتی در جریان کویت نیز شاهد مداخله امریکا بودیم و آنها توانستند ارتش عراق را از کویت خارج کنند. اگر امریکا مداخله نکرده بود صدام قصد داشت پیشروی نیروهای خود را ادامه دهد.

همانطور که در نامه‌ای به آقای رفسنجانی نوشته بود قصد داشت تا جنوب خلیج فارس نیز پیشروی و عربستان و امارات را نیز ضمیمه خاک عراق کند. این وضعیتی است که در منطقه ما وجود دارد و کشورها فاقد یک دولت ملت جدی هستند. همچنین از نیروی انسانی مناسب برای دفاع از خود برخوردار نیستند. در میان کشورهای عربی می‌توان تا حدودی به عراق، الجزایر و مصر اشاره کرد که توانایی دفاع از خود و از توانایی تشکیل یک ارتش ملی برخوردار هستند. اما سایرین چندان توانایی دفاع از خود را ندارند.

اشکال اساسی منطقه خاورمیانه این است که اولا این منطقه منطقه‌ای است که در تحولات آن مداخلات خارجی تعیین‌کننده است، دوم اینکه در خاورمیانه کشورها از لحاظ قدرت و توانایی بالانس نیستند. در بخشی کشورهایی قدرتمند حضور دارند و در بخشی دیگر کشورهایی فوق‌العاده کوچک و ضعیف؛ از همین رو این کشورها نمی‌توانند به یکدیگر اعتماد کنند. مورد سوم اینکه خاورمیانه به دلیل وجود انرژی و آبراه‌های بین‌المللی، امنیت و ثبات آن به منافع کشورهای بزرگ‌تر و اقتصاد جهانی گره خورده است؛ از همین رو به دلیل عدم بالانس کشورهای منطقه و عدم توانایی در تشکیل یک اتحاد منسجم و قوی موجب آن شده است تا قدرت‌های خارجی وارد این منطقه شوند و به دلیل منافع و رقابت‌های بین‌المللی که در این منطقه وجود دارد اجازه نمی‌دهد یک مجمع جدی میان کشورهای منطقه شکل بگیرد. 

قدرت‌های بزرگ همواره در طول تاریخ تلاش کردند قدرت، نفوذ و همچنین حضور خود را در این منطقه بسط دهند. از همین رو اجازه نمی‌دهند قدرت‌های منطقه‌ای کنار یکدیگر بنشینند و با گفت‌وگو مسائل خود را مرتفع کنند. بی‌اعتمادی موجود میان کشورهای منطقه موجب شده که بدون این موانع نیز کشورها کنار هم قرار نگیرند و این موضوع در طول تاریخ نیز ثابت شده است زیرا شاهد این موضوع برای کویت بودیم. تنها راه‌حل آن است که با حضور کشورهای منطقه می‌توان برای آن یک چارچوب امنیتی مناسب تعریف کرد که این یکی از بندهای قطعنامه 598 است که به جنگ میان ایران و عراق پایان داد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار