پروفسور احرابی‌فرد، از مدیران اسبق ورزش ایران و مشاور تیم ملی والیبال آمریکا با مقایسه ساختار ورزش دو کشور گفت: فکر نمی‌کنم آمریکا اندازه ایران برای تیم ملی والیبالش خرج کند.
کد خبر: ۶۰۵۷۹
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۷ 12 July 2015
 همیشه بزرگترهای جمع حرف های زیادی برای گفتن دارند؛ حرفهایی که در برگیرنده معانی بسیار زیادی است. خانواده ورزش ایران نیز بزرگان و پیشکسوتان زیادی دارد چهره های شاخصی که معمولا در غوغاسالاری حاشیه های ورزش حرفه ای به حاشیه رانده می شوند و کمتر کسی از حال و روز آنها خبر دارد.

در تمرین تیم ملی والیبال آمریکا مردی مسن اما استوار با برخوردی گرم و دوستانه حاضر بود که دوست نداشت او را مدیر صدا کنند و تاکید می‌کرد که فقط به عنوان مشاور همراه تیم ملی والیبال آمریکاست؛ مردی که شاخص ترین بازیکنان جهان او را با پیشوند پروفسور صدا می کردند. او ریشه در آب و خاک ایران داشته و پس از سالها زندگی در آمریکا در حاشیه مسابقات لیگ جهانی 2015 همراه تیم ملی این کشور به تهران آمده بود.

پروفسور ایرج احرابی فرد- استاد دانشگاه آیوا و سرمربی اسبق تیم های ملی شنای ایران و از نخبه های علمی، ورزشی و دانشگاهی جهان به شمار می‌رود. او به عنوان مربی قرن والیبال آمریکا معرفی شده و نام خود را در تالار مشاهیر این کشور ثبت کرده است. مردی که زمانی در مدیریت ورزش ایران هم نقش موثری را ایفا می کرد حالا 35 سال است که به فعالیت در حوزه ورزش و دانشگاه های آمریکا مشغول است.

به بهانه حضور پروفسور ایرج احرابی فرد از او دعوت کردیم تا میهمان ما در خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) باشد و تجربیاتش را با ما در میان بگذارد.

مهندس ناصر میرفخرایی از پیشکسوتان و مدیران اسبق ورزش کشور که زمینه این نشست را فرآهم نمود، از حال و روز ورزش ایران در مقایسه با سال های قبل سخن گفت.

در ادامه این گفتگو را می‌خوانید:

* دریافت هر چهار جایزه معتبر والیبال آمریکا

- ایرج احرابی فرد: خوشحالم که در ایران هستم. در یکی دو سال گذشته هم سفری به ایران داشتم. سه سال قبل کلاسی برای مربیان ایران برگزار کردم که صد نفر از گوشه و کنار کشور در این کلاس شرکت کردند. من تلاش می کنم هر کاری از دستم بر بیاید انجام دهم. اصلا سیاسی نیستم و فعالیتی در این باره ندارم. مدتی است که در یونسکو به فعالیت های بشر دوستانه مشغول هستم.


احرابی فرد
شاید این روزها درباره من حرف های متفاوتی بیان شده به همین دلیل لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم. در دانشگاه های آمریکا یکی از پنج نفری هستم که پیرامون تعامل علم ورزش و ورزش حرفه ای والیبال فعالیت می‌کند.

درباره عناوینی که به من نسبت می دهند هم باید بگویم چند سال قبل تیم من در یکی از لیگ های آمریکا مسابقه می داد. در آن سال من را به عنوان مربی قرن والیبال آمریکا معرفی کردند. اصلا حضورم در ایران با تیم آمریکا جریان خاصی داشت. من یکی از مفتخرترین مربیان آمریکا هستم. خیلی سخت است که به عنوان مربی والیبال جوایز متفاوتی بگیرید. معمولا چند جایزه معتبر در والیبال آمریکا اعطا می شود. یکی مربی برتر سال است که در سال 2000 در هاوایی این جایزه را بردم. یکی جایزه والیبال سال آمریکا است که آن را نیز برنده شدم. جایزه دیگری هم گاهی می دهند به کسی که مسیر والیبال را تغییر دهد و من افتخار دریافت آن را داشتم. چهارمین جایزه هم مربوط به ثبت نام در تالار مشاهیر والیبال آمریکاست که من و داگ بیل رئیس فدراسیون والیبال آمریکا اولین گروهی بودیم که در این تالار ثبت شدیم. هیچ کس در تاریخ آمریکا هر چهار جایزه را نبرده است. زیرا اگر شما مربی سال آمریکا شوید دانشمند سال نمی شوید. به هر حال این افتخاری بود که در این سال ها کسب کردم.

*احرابی فرد فضای تحقیق و دانشگاه را لمس کرده است

ناصر میرفخرایی: خوشحالم که در خدمت پروفسور احرابی فرد هستم. او اطلاعات بسیار جامعی از ورزش دارد. او فضای تحقیق و دانشگاه را لمس کرده است. در دنیا کسانی که می خواهند مدارک پروفسور ورزشی بگیرند باید تایید احرابی فرد را داشته باشند. من خودم در سیستم آمریکا چند سالی زندگی کرده ام. اینقدر آدم های محقق از کشورهای مختلف هستند که واقعا سخت است که به مدرک برسید.

*آمریکایی ها نمی خواستند کار اشتباهی کنند

- ایرج احرابی فرد: سال های قبل من تیم جوانان بانوان آمریکا را تمرین می دادم. چند مسابقه خارجی رفتم. تیم دانشگاهی آن ها را به سیسیل ایتالیا بردم. در فینال نقره گرفتیم. الان هم بیشتر از 10 سال است که از مربیگری فاصله گرفته‌ام و فقط کارهای تحقیقی انجام می دهم و مربیگری نمی کنم. سال قبل که تیم ملی والیبال ایران به آمریکا آمد، داگ بیل خواهش کرد که به ایران بیایم و مسابقات را ببینم. هیچ اصراری از سوی دو طرف نبود که از نظر تکنیکی تیم را کمک کنم. آن ها استقلال بسیار زیادی به مربی می دهند. این بار هم که خواستند به ایران بیایند، داگ بیل تماس گرفت و گفت شما باید به عنوان همراه و مشاور با ما به ایران بیایید. می خواستند در ایران کار اشتباهی انجام ندهند و از من مشاوره می گرفتند که من چندین مورد را گفتم.


میرفخرایی و احرابی فرد
*گفتم با خانم ها دست ندهید

- ایرج احرابی فرد: یکی از مواردی که به آن ها گفتم این بود که در ماه رمضان و در ملا عام نوشیدنی و غذا نخورید. زیرا تعداد زیادی ممکن است روزه باشند و این موضوع توهین به روزه داران تلقی می‌شود. این تیم آمریکا بازیکنان خوب و مودبی داشت. همه مواردی را که گفتم می پذیرفتند. از آن ها خواستم در ایران با خانم ها دست ندهند. همه مواردی را که تذکر دادم، پذیرفتند. من دخالتی در امور فنی تیم آمریکا نداشتم. اصولا کارهای اشتباهی را هم که از مربی دیدم هیچ اظهار نظری نکردم. برای مثال شب قبل از مسابقه بازیکنان را آزاد گذاشته و آن ها به جکوزی رفتند. خب جکوزی برای 48 ساعت بدن را بی حال می‌کند. من چیزی نگفتم. البته شنیدم که برای قلیان کشیدن هم رفته بودند اما خبری از این موارد نداشتم. من و رئیس فدراسیون ایران و رئیس فدراسیون آمریکا به درکه رفتیم اما خبر از رفتن بازیکنان نداشتم. به نظرم آنها بدترین بازی خود را در ایران انجام دادند. بهترین بازی از تیم ایران را هم مقابل آمریکا دیدم. واقعا باید به خانواده والیبال و فدراسیون والیبال و به ملت ایران تبریک گفت که چنین پیروزی خوبی را بدست آوردند و اعتبار به خصوصی برای ایران بدست آمد.

*آمریکایی ها برای سلامتی روی ورزش سرمایه گذاری می کنند

- ایرج احرابی فرد: نمی توان شرایط ورزش ایران و آمریکا را مقایسه کرد. برای اینکه تمام مدارس در آمریکا زمین فوتبال خصوصی دارند. تمام مدارس سالن ورزشی دارند. یک موضوع برای آمریکایی ها اهمیت زیاد دارد و آن اینکه برای سلامت ساختن اجتماع، ورزش را در اولویت می گذارند. چگالی استخوانی انسان توسط ورزش تامین می شود.

پنج عامل در سلامتی توسط ورزش بسیار تعیین کننده است. یکی مقابله با پوکی استخوان است که با فعالیت های سنگینی وزن پیش گیری می شود. این به خاطر بالا پریدن ها و دویدن ها و ... قابل حل است. بسیاری از مدارس در آمریکا هر روز ورزش دارند. بعضی از مدارس هم یک روز در میان ورزش می کنند. یک معلم ورزش خوب تحصیلکرده می داند چکار کند. بازی فوتبال و والیبال قسمتی از فعالیتی است که باید برای سلامت دنبال کنند. برای تقویت ماهیچه ها نیز تلاش می کنند و معمولا وقت بیشتری برای آن صرف می‌کنند. بچه ها با وزنه کار نمی کنند و تنها با وزن خود تمرین می کنند. قسمت سوم مفاصل است که خیلی برای فرد اهمیت دارد. آن ها بحث خیلی عمیقی روی کار بر روی مفاصل انجام می دهند. چندین نوع نرمش دارند. خود فردی که مسئول تمرین تیم ملی والیبال آمریکا بود، اشتباهات زیادی در گرم کردن تیم داشت.

اما جلوگیری از زیاد نشدن وزن هم مبحث دیگری است که به وسیله فعالیت های ایروبیکی دوام پیدا می کند. اصلا به مبحث قهرمانی در مدارس فکر نمی‌شود. آن ها باشگاه به معنی موجود در ایران ندارند بلکه مدارس ورزش را توسعه می دهند.

*باید در مدرسه یاد بگیرند که یک عمر خودشان را رهبری کنند

- ایرج احرابی فرد: معتقدم باید یک نفر در دبیرستان طوری آماده شود که یک عمر از خودش در زندگی مراقبت کند. اطلاعات در این باره، خیلی دقیق است. مثل جبر و مثلثات باید آموزش داده شود. تغذیه ورزشی و اطلاعات مربوط به خواب را باید آموزش داد. فرهنگ ورزشی را ایجاد کردن یکی از وظایف مدرسه است. از گروه های مختلف باید پرسید که فرهنگ ورزشی چیست و خیلی ها فرهنگی ندارند و بعد از برخورد به مشکلات سلامتی نهایتا پیاده‌روی می کنند.

باید افراد در مدارس آماده شوند تا برای یک عمر خودشان را رهبری کنند. در باشگاه ها مشخص نیست که مربی چقدر صلاحیت دارد تا آموزش دهد. خیلی از مسائل را نمی بینند. در همین چند روزی که در ایران بودم، چندین نفر به من مراجعه کردند. مثلا یکی گفت که همسرم 42 کیلو بوده و حالا 75 کیلو شده است. این موضوع کم کرن وزن مبحث طولانی است . کسی که در 8 سال 30 کیلو وزن اضافه کرده نمی تواند در دو ماه کم کند. هر کسی رژیِم سخت غذایی می گیرد چاق تر می شود. بدن احساس می کند که مقدار کمتری غذا دریافت می کند، بنابراین بیشتر ذخیره می‌کند. وقتی وزن کم می شود آب و ماهیچه و چربی با هم می سوزد و تا حدود 30 درصد کاهش وزن به ماهیچه بر می گردد. بعد همان غذایی که قبلا می خوردی و چاق نمی شدی حالا اگر بخوری چاق می شوی چون بدن بیشتر از قبل ذخیره می‌کند. باید اطلاعات دقیقی در این خصوص منتشر شود.

سه گروه در آمریکا جنگ می کنند که این اطلاعات مربوط به آنهاست. یکی قسمت سلامتی و بهداشت است. یکی حوزه ورزش و علم تمرین است. حوزه اوقات فراغت هم سازمانی دارد که می گوید این موارد مربوط به ما است.

* تاکید مدارس آمریکا روی ورزش غیرعادی است

- ایرج احرابی فرد: در آمریکا تسهیلات بعضی از ورزش ها رایگان است. شهرداری ها مسابقاتی برای مردم ترتیب می‌دهند. البته خود شهرداری در برگزاری زیاد دخالت نمی‌کند. هر پارکی چند زمین تنیس دارد. تنیس یکی از این ورزش هاست. زمین های چمن ورزشی بسیار زیادی وجود دارد. بیس بال هم اهمیت بسیار زیادی دارد. در ایران اما تنیس ورزش گرانی است و باید حتما عضو باشگاه باشید. شنا در آمریکا با اهمیت است و باشگاه های مختلفی دارد. مدارس هم تیم شنا دارند. مدارس آمریکا اصلا تاکید غیرعادی روی ورزش دارند. من یک بار رفته بودم در یک شهر 10 هزار نفری بازیکنان منتخب را گزینش کنم. دیدم که شهر خلوت است و همه به سالن رفته بودند تا شاهد ورزش باشند. حالا اینکه به قهرمانی برسند، بحث دیگر است. اینجا من اطلاعاتی از وضعیت ورزش مدارس ندارم اما دوره ای که من مسئولیت داشتم، اولین کاری که کردم این بود که بفهمم آمار و تعداد دانش آموز و دانشجو چند نفر است و پیش بینی‌ها برای سه سال آینده چند نفر است. آن روزها وضعیت مدارس با تاسیسات ورزشی خیلی درام بود. شاید الان تغییر کرده باشد. نمی دانم. اطلاعی ندارم.

* تشویق ها تاثیر زیادی در پیشرفت ورزش داشت

- ناصر میرفخرایی: زمانی که ما ورزش می کردیم، شرایط فرق داشت. ما در محله نایب السلطه و در ارتفاع یک متر و بیست سانتی در کوچه تور می بستیم. یادم است که نخستین حضورم در سالن هفت تیر سال 1342 بود. آن روز که رفته بودم مسابقات آموزشگاه های تهران را ببینم، سالن گوش تا گوش پر شده بود. من یک صندلی را انتخاب کردم و نشستم و تا هفت سال قبل که مسابقات والیبال آنجا برگزار می شد، باز هم جایی می نشستم که سال 42 رفته بودم. اگر کسی می آمد در سالن می دانست که آنجا نشسته ام.


مسابقات آموزشگاه ها گرمی خاصی داشت. زمانی که در تیم والیبال آموزشگاه ها انتخاب می شدیم، محصل بودیم. 16 سالم بود که به باشگاه پاس رفتم. اولین مسابقه هم والیبال دسته جات آزاد بود. من با یکی از دوستانم به این تیم پیوستیم. مسئولان بلند پایه می آمدند و از ورزش آموزشگاه ها استقبال می‌کردند. ما تیم پاس بودیم و از دانشگاه شهربانی می آمدند و ما را تشویق می کردند. تشویق ها انرژی زیادی به ما می داد. خود من خیلی از حمایت ها انگیزه می گرفتم. مسابقات در سطح تهران گرمی خاصی داشت. روز جمعه که می شد دبیرستان دارلفنون و یا البرز فعلی میزبان مسابقات بود. قهرمان های منطقه می رفتند به مسابقات تهران و بعد مسابقات کلنی برگزار می شد و بعد به مسابقات قهرمانی کشور می رفتند. ما در دبیرستان وقت زیادی برای والیبال گذاشتیم. خیلی بازی کردیم. در تعطیلی ها و جمعه ها در محل مسابقه می دادیم.

*قبلا پیشرفته تر بودیم!

- ایرج احرابی فرد: تیم های دبیرستان های آمریکا همه در یک لیگ بازی می کنند. لیگ دانش آموزی و دانشگاهی متفاوت است. تمام دبیرستان ها مربیانی دارند که اندازه مربی تیم ملی می فهمد. همه مدارس باید به یک لیگ وابستگی داشته باشند. مدت ها تمرین می کنند و مسابقه می دهند. در همه سطوح مسابقه می دهند تا به مرحله ایالتی می رسند. ما قبلا در ایران پیشرفته تر بودیم و مسابقات کشوری هم داشتیم. اصلا دولت آمریکا پول ورزش مدارس را نمی دهد. شهرداری ها مسئول خرج ورزش مدارس هستند. این هزینه از محل مالیات تامین می شود. اینها باید حتما تمرین درست داشته باشند تا بتوانند مسابقه دهند. تشکیلات مختلفی متولی ورزش آمریکاست و اصلا دولت دخالت نمی کند. مدرسه های هر شهر تحت نظر خواسته ها و قوانین ایالتی است. اصلا هر شهر با شهر دیگر ممکن است شرایط متفاوتی داشته باشد. یک سازماندهی کلی نیست که تمام موارد را زیر پوشش بگیرد. دولت آمریکا یک کمیته سازماندهی دارد. کار آن ها ایجاد تسهیلات است. آن ها فقط موارد تخلف را تذکر می دهند. از نظر کمک مالی هیچ بحثی وجود ندارد.

*مدیر باید محیط کارش را سالم کند

- ایرج احرابی فرد : برای مدیریت ابتدا باید یک محیط را سالم کنید. زمانی که معاون ورزش ایران بودم 50 درصد انرژی من صرف خنثی کردن افرادی بود که دسته بندی های خاصی داشتند و به کار ضربه می زدند. من سال 1977 تا 1979 به ایران آمدم و از دانشگاه مرخصی بدون حقوق گرفتم و در ایران مشغول کار شدم. بعد از دو سال هم برگشتم. گفتند دیگر صحبت هایم کهنه شده است. معتقدم در یک جوی باید کار کرد که صمیمیت باشد. نباید انرژی شما صرف این شود که کی با کی کار می کند یا مسائل دیگری مثل اینکه کی دزدی می کند. محیط ورزش را باید سلامت کرد. من خودم را وابسته به محیط ورزش می‌دانم و این فضا را خیلی دوست دارم.

*با وارد کردن پول هر محیط سالمی را خراب می کنند

- ایرج احرابی فرد: محیط ورزش برای راستی و صلح است، تبعیض نژادی و جنسیتی نیست. ورزش محیط سالمی است اما متاسفانه با وارد کردن پول در همه جای دنیا این محیط سالم به محیط ناسالم تبدیل می شود. مدیریت خیلی در ایجاد این فضای سالم موثر است. وقتی یک تیم را تمرین می دهید، رابطه بازیکنان با هم خیلی مهم است. من هر دو والیبایست تیم خود را نمی گذاشتم با هم در دانشگاه هم اتاق شوند زیرا خیلی با هم دوست می شوند و این رابطه در کار تاثیر می گذارد. برعکس ممکن است برخی از مسائل مطرح شود و با هم لج کنند و این موضوع را در زمین پیاده کنند. اولین اولویت یک مدیر این است که محیط را سالم کند تا کسانی که زیر دست شما هستند، با دل و جان کار کنند. وقتی اهداف فرق می کند و مشکلات زیاد می شود، هر چقدر که پول بریزید و زحمت بکشید، دیگر کار بازدهی لازم را ندارد. هر چی بالاتر برویم هم حاشیه بیشتر می شود. مربیان آمریکا سعی می کنند تا تیم را در درجه اول یکدست کنند. همین تیم والیبال آمریکا شاید حاشیه هایی داشت اما در زمین هیچ دسته بندی وجود نداشت. در محیط ورزش این موضوع خیلی مهم است. تیم ملی والیبال ایران را نمی دانم چقدر یکپارچگی دارد و این یکپارچگی را مربی بوجود آورده و یا بازیکنان ایجاد کرده اند.


*خیلی ها تلاش کردند چراغ والیبال روشن بماند

- ناصر میرفخرایی: سال 1360 مصطفی داودی رئیس سازمان تربیت بدنی شد. او مربی ورزش خودم بود و چهار، پنج رشته را به خوبی می شناخت. اما جایگاهش ریاست سازمان تربی بدنی نبود. حالا چون نزدیکی هایی داشت گفتند که ریس سازمان باش. منم مدتی مشاور او بودم. او در زمان جنگ گفت تمام مسابقات تعطیل شود. گفتیم چرا مسابقات را تعطیل کرده اید؟ گفت در استادیوم ها ترقه و نارنجک می زنند! گروهی که دنبال ترقه و نارنجک بودند را می‌شناختم. ما رفتیم و گفتیم آنها را لیدر و انتظامات کنیم. بازی برگزار شد و همین افراد خودشان جو را مدیریت کردند. فدراسیون والیبال بعد از انقلاب شاهد مدیریت افراد زیادی بود. زمانی که هم دوره های ما رئیس فدراسیون والیبال شدند حتی 5 هزار تومان در خزانه فدراسیون نبود. به سختی چراغ فدراسیون را روشن نگه می داشتند. همه افتخاری کار می کردند و حقوق نبود. شاید در سال یک میلیون تومان بودجه داشتند. باید مسابقه برگزار می کردند و تیم اعزام می‌شد. آن ها هم همین مشکلات را داشتند. حتی یکی از روسای سابق فدراسیون وقتی می خواست برود خانه پول نداشت. این ها با سختی والیبال را حفظ کردند.

زمانی که غفوری فرد به سازمان تربیت بدنی آمد گفتند روسای فدراسیون ها صنعتی و سیاسی باشند تا پول بیاورند. یزدانی خرم آمد که نه والیبالی بود نه در والیبال کار کرده بود. یزدانی خرم قبلا در بنیاد شهید بود و هر چی امکانات توانست برای والیبال گرفت. من کار اجرایی می کنم و می‌دانم تجهیز کارگاه سخت تر از مدیریت آن است.

*یزدانی خرم پول آورد

- ناصر میرفخرایی : یزدانی خرم پول به والیبال آورد. سالن والیبال، خوابگاه و سالن غذاخوری در آزادی ایجاد کرد. او بر اساس دیدگاه خودش کار می کرد. البته مشاوره هم می گرفت. مدتی در بنیاد شهید به عنوان مشاور فنی او کار می کردم و می دانم که اینقدر او برای والیبال به این و آن رو انداخت و کمک گرفت، شاید یک درصد هم برای خودش این کار را نکرد. او با تمام وجود از این سو و آن سو برای والیبال پول آورد. او توانست زیر ساخت این فدراسیون را آماده کند. به موازات این موضوع کانون ها را درست کرد و ایوان بوگانیکف را به ایران آورد. ایوان در زمان خودش به یوری گاگارین مشهور بود.

استعدایابی‌های والیبال را ایوان انجام می‌داد. در مدارس و شهرهای مختلف استعدادهای والیبال را پیدا کرد. زیر ساختها فراهم شد. به تدریج تیم های نوجوانان و جوانان تشکیل شد. البته قدری هم تخلف وجود داشت. شناسنامه های تقلبی آمد. والیبال به تریج شناخته شد. خیلی ها برای والیبال زحمت کشیدند. من رقیب و رفیق یزدانی خرم بودم. همیشه حتی در انتخابات حرف دل خانواده را به او گفتم. آن چه امروز از یزدانی خرم مانده را می بینیم. وقتی او از فدراسیون رفت زیر ساخت ها آماده بود. خیلی‌ها زحمت کشیدند که چراغ والیبال روشن بماند. من خودم در مسابقات جهانی با کفش کتانی تخت سبز شرکت کردم. وقتی در بلغارستان تمرین می کردیم لیز می خوردیم. تایگر ژاپنی به ما کفش داد. با این شرایط خیلی ها برای والیبال زحمت کشیدند. بسیاری زحمت کشیدند که سالن های والیبال گرم باشد.

*این والیبال را دوست ندارم

- ناصر میرفخرایی : سالن والیبال همیشه گرم بود. من در تیم های تاج سابق و پرسپولیس بازی کردم. تماشاگران اصلا اجازه فحاشی نداشتند. بهترین میوه ها و شیرینی ها در سالن های والیبال توزیع می شد. افرادی برای ما گل و شیرینی می آوردند که توانایی مالی بالایی نداشتند. سالن همیشه پر می شد. والیبال گرمی خاصی داشت. در مسابقات دانشکده فنی و پزشکی و ادبیات اینقدر سطح مسابقات بالا بود که کمتر داوری حاضر می شد، سوت بزند. گرمی والیبال ریشه خیلی قدیمی دارد. بعد از اینکه یزدانی خرم از این فدراسیون رفت، انبارهای فدراسیون پر بود. حساب و کتاب هم روشن بود. او سلامت از این ورزش رفت. امروز حرف و حدیثی پشت سر او نیست. من در هیات رئیسه فدراسیون همیشه از خانواده والیبال دفاع کردم.

والیبال که امروز میلیاردی هزینه می کند فقط دنبال نتیجه نباشد. زیر ساخت را آماده کند و فرهنگ را ارتقا دهد. من در سالن حضور داشتم که به رئیس فدراسیون بی حرمتی کردند. من این والیبال را دوست ندارم. حتی اگر قهرمان المپیک باشید و نتوانید از تماشای مسابقات لذت ببرید، من این محیط را دوست ندارم. والیبالی که در سالن هایش به دلیل طبل و شیپور کر شوید و سردرد بگیرید را دوست ندارم. بازیکنان ایران خیلی خوب بازی می کنند. اصلا نیازی نیست که این قدر شلوغ کنید. هر کس از سالن های والیبال می رود سر درد می گیرد.

*باخت هم فرهنگ دارد

- ناصر میرفخرایی : در همین سالن آزادی زمانی فینال جام پاسارگاد را برگزار کردیم. سال 1354 تیم های دخانیات و پرسپولیس بازی فینال داشتند. همه سالن پر بود. 10 هزار و 800 نفر در این سالن بودند. 100 نفر تماشاگر دخانیات بودند و باقی تماشاگران پرسپولیس بودند. ما شکست خوردیم اما بروید از تیم دخانیات بپرسید که تماشاگران ما به کدام تیم بی احترامی کردند. وقتی ما باختیم تعظیم کردیم و ایستادیم اما تماشاگران ما را تشویق کردند. تیم ژاپن در توکیو باخت. بعد از بازی مقابل تماشاگران تعظیم کردند و تماشاگران هم تشویق کردند. خود باخت فرهنگ دارد. ما باید آن را بیاموزیم.به هر دلیلی و به هر طریقی نمی توان برد.

*فدراسیون آمریکا برای تربیت بازیکن هزینه نمی کند

- ایراج احرابی فرد: والیبال در آمریکا از دانشگاه سرچشمه می گیرد. چند تن از مربیان ملی آمریکا در دانشگاه ها درس می دهند. جان اسپرو مربی دانشگاه یو سی ال ای است. سرپرست آن ها مربی دانشگاه تگزاس است. بهترین مربیان هدایت تیم های دانشگاهی را بر عهده می گیرند. حال دیگر ورزش یک تجارت است. دانشگاه ما 13 هزار نفره است. مربی بسکتبال 900 هزار دلار درآمد دارد، اما رئیس دانشگاه تنها 350 هزار دلار حقوق می گیرد. کلاس های والیبال در آمریکا و رسیدگی به ورزش مدارس و دانشگاه ها به خوبی پیگیری می شود. شنای آمریکا سالی 2 میلیون شرکت کننده در مسابقات دارد. شاید بتوان تیمی از نخبگان تشکیل داد و در رده ملی نتیجه گرفت اما زیر بنایی برای موفقیت وجود ندارد. در آمریکا فدراسیون برای تربیت بازیکن هزینه ای نمی کند، فقط مسابقات دانشگاهی را نگاه می کنند و بهترین بازیکنان را انتخاب می کنند و تمرین می دهند. بازی والیبال بانوان آمریکا از تیم مردانش پیشرفته تر است. زیرا دانشگاه های درجه یک تا سه آمریکا تیم بانوان دارند. تمامی این دانشگاه ها 30 درصد تیم مردان دارند. زیرساخت در ورزش خیلی اهمیت دارد.


* آمریکا انداره ایران برای تیم ملی والیبالش خرج نمی کند

- ایراج احرابی فرد: سال 1960 من برای تحصیل به انگلیس اعزام شدم. ان زمان المپیک 1960 در رم برگزار می‌شد. در آن مسابقات لندر شناگر معروف آمریکا برای نخستین بار 4 مدال طلا گرفت. چهار ماه بعد در مسابقات دانشگاهی به فینال رفت و رکورد المپیکش را زد اما چهارم شد. این نشان می‌دهد مربیان دانشگاهی آمریکا اندازه مربی تیم ملی می دانند. من به عنوان مربی دانشگاهی غرور ندارم بلکه می روم تا نکته های جدیدی بیاموزم. زیربنای ورزش موفقیت را دوام می‌دهد. اگر آن را نداشته باشید، ممکن است چند تیم خوب درست کنید. اما این روند همیشگی نیست. اصلا فکر نمی کنم تیم آمریکا اندازه ایران برای بازیکنان و مربی خارجی هزینه کند. آدم می تواند با پول تیم خوبی درست کند اما همیشه باید پول تزریق کنید تا تیم موفقی باشد. اگر سیستمی وجود داشته باشد، با کمترین هزینه افراد بهتر می شوند و پیشرفت می کنند.

* سرانجام بی توجهی به پایه می شود کوبا

- ناصر میرفخرایی : زمانی آلمان شرقی یکی از قدرت هایی بزرگ و مطرح والیبال بود. آن ها با نتیجه 13 بر 5 از بلغارستان عقب افتاده بودند اما فینال را از این تیم بردند. آن ها در فضای بسته تمرین کردند و قهرمان المپیک هم شدند. در رشته های مختلف آلمان شرقی مدال ها را درو می کرد. اما بعد از اینکه آلمان غربی و شرقی یکی شدند همین تیم رویایی در ساختار ورزش آلمان واحد قرار نگرفت. کوبا هم همین طور است. سال ها در والیبال حرف های زیادی برای گفتن داشت اما الان بازیکن جایگزینی ندارند. همین است که پروفسور می گوید باید ریشه و پایه داشته باشیم.

* استعداد، بار سنگینی روی دوش افراد است

-ایراج احرابی فرد : کاملا مخالف هستم که می گویند ایرانی ها استعداد بالایی ندارند. خیلی ها با من تحقیق کردند و گفتند دست والیبالیست باید این اندازه را داشته باشد تا موفق شود. اما این موضوع در آمریکا اصلا ملاک نیست. یک مسابقه دبیرستان ها می گذارند و 100 هزار مسابقه کوچک برگزار می شود. مربیان دانشگاه ها از نزدیک بازی ها را می بینند و بهترین پاسور را انتخاب می کنند. حالا مهم نیست که اندازه دست شما چقدر است. استعداد بار سنگینی است روی دوش کسانی که استعداد دارند. بیشتر افرادی که قهرمان می شوند، به دلیل کار و کوشش خود نتیجه می گیرند و استعداد برای آن ها خیلی مطرح نیست. شاگرد شنای 16 ساله من در آمریکا رکورد 1:09 داشت. رکورد ایرانی ها آن زمان 1:16 بود. در عرض 10 الی 15 روز تمرین رکورد شنای ایران ارتقا پیدا کرد. در این مدت کوتاه من معجزه نمی توانستم کنم. استیل شناگران ایران اینقدر خراب بود که به محض اصلاح، رکورد شکسته شد. شهرام آذرفر زمانی بهترین شناگر ایران بود اما قد یک و پنجاه داشت. او کوشش بالایی داشت و رکورد دار شنای ایران شد. استعداد خیلی مهم است اما نباید فکر کرد تنها به کمک استعداد می توانید پیشرفت کنید. به بچه سه ساله آمریکایی توپ بسکتبال می دهند. بچه های 7 ساله با توپ بسکتبال بازی می کنند. فرهنگ کشور آمریکا این است که از بچگی بچه ها را با بسکتبال بار می آورند. این فرهنگ در ایران نیست. اما در والیبال ایران همین فرهنگ است.

*میرفخرایی: پیشرفت به خود فرد بر می گردد

- ناصر میرفخرایی : استعداد عامل قطعی در پیشرفت نیست. این موضوع به فرد بر می گردد. باید یک ورزشکار ببیند چقدر می خواهد وقت بگذارد. سال 1345 که به رقابت های باشگاهی رفتم، موج جدیدی در والیبال آغاز شد. پاس های سرعتی مد شد. زمانی افراد آمادگی پاس سرعتی را نداشتند. می گفتند پاس کوتاه نامردی است زیرا دفاع جا می ماند. در آن جریان من ناصر میرفخرایی با 17 سال سن می خواهم پاس کوتاه و سرعتی بدهم. حالا ببینید چه فرهنگی جا افتاده است که بازیکنان سرعتی حالا حاضر هستند بپرند و دیگری اسپک بزند. ما خودمان پیگیر بودیم تا در ورزش پیشرفت کنیم. در هر تیمی بودم با توجه به ویژگی های بازی و استعداد هایم آموزش متناسبی می دیدم. باید یک ورزشکار خوب به کارش فکر کند. پاسور در میدان والیبال تعیین کننده است . چنین بازیکنی باید روانشناس خوبی هم باشد.

*آمریکایی ها از برد ایران خوشحال شدند

-ایرج احرابی فرد : نمی دانم چرا مربی آمریکا سه بازیکن اصلی تیمش را از زمین بیرون گذاشت. من دلیل این کار را نفهمیدم. شاید به نظرم او اشتباه کرد. اندرسون بهترین بازیکن جهان را بیش از یک گیم بیرون گذاشت. بهترین پاسور آمریکا را بیرون گذاشت. می دانم که جمعیتی که در سالن بود روی کار تیم آمریکا و مربیان این تیم تاثیر گذاشت. البته این را هم بگویم که مهمان نوازی ایرانی ها بسیار خوب بود. من قبل از سفر به ایران به آن ها گفتم ایرانی ها مهمان نواز هستند. این موضوع به آن ها ثابت شد. خیلی از جو فرهنگی ایران خوششان آمد. هنگاهی که از ایران می رفتند، از رفتار ایرانی ها لذت برده بودند. خودشان می گفتند میزبانی سایر کشورها با ایرانی ها قابل مقایسه نیست. وقتی که می خواستند بروند تک تک آن ها را تشکر کردند. از جمعیت ایران هم اصلا ناراحت نبودند. آن ها برج میلاد را از نزدیک دیدند. اصولا برخورد مردم با آن ها خوب بود. کسی به آن ها توهین نکرد. فکر می کردند جمعیتی که در سالن هیجان دارد ممکن است بیرون هم به آن ها توهین کند.


وقتی به ایران آمدند، اصلا درگیر مسائل سیاسی نبودند. ذهنیت آن ها بیشتر از رسانه ها شکل گرفته بود. خیلی مواظب بودند که در ایران کاری نکنند که به کسی بر بخورد. من هم سعی داشتم به آن ها در این هدف کمک کنم. هیچ کس نمی پرسید چرا بلندگوی سالن جو تماشاگران را تحریک می کند. این می‌تواند انعکاس بسیار بدی برای ایران داشته باشد. اما آمریکایی ها اعتراض نکردند. آنها از برد ایران خوشحال شدند. می گفتند ایران می خواهد ببرد. این برد سه گیمه برای ایران بسیار مفید بود. البته در رختکن مربی این تیم گفت هدف ما طلای المپیک است اصلا دنبال بردن لیگ جهانی نیستیم. باز هم می‌گویم اشتباه های مربی این تیم بیشتر از اشتباه های بازیکنان آمریکا بود.

*گلایه داورزنی را به داگ بیل گفتم

-ایرج احرافی فرد: بازیکنان ایران در سطح جهانی هستند. حمله ایران همیشه از زمان خود ما عالی بود. اما تیم ملی در دریافت ضعف داشت. در تهران البته مشکل دریافت نداشتند. خارج از سیستم، حمله نمی کردند. من خودم زیاد بازی ها را دنبال نمی کنم. چند سال قبل در اتاق داورزنی بودم. او گلایه داشت که کنگره فدراسیون جهانی در آمریکاست اما به او ویزا ندادند. گفتم که مسئول ویزا نیستم اما به داگ بیل رئیس فدراسیون آمریکا می گویم. بعدا به آمریکا رفتم و همین حرف ها را به داگ بیل گفتم. چون ما با هم خیلی دوست هستیم، احترام زیادی برایم قائل است. داگ بیل هم گفت ویزا دست من نیست اما تیم ایران اگر بخواهد بیاید دعوتش می کنم. همین شد که بر اساس درخواست داورزنی، از تیم ایران دعوت کردند و این موضوع پذیرفته شد. آن ها در آمریکا چهار مسابقه دادند. من سه بازی آن ها را در آمریکا دیدم. مربی آمریکا یک بازیکن اصلی را در زمین گذاشت. می گفت می خواهم بازیکنان ذخیره ام را تست کنم و برد و باخت برایم مهم نیست. البته ایران هم در بازی های بعد همین کار را کرد.

*کواچ با برخی بازیکنان گشت و گذار می رفت

ناصر میرفخرایی: فکر می کنم که تیم ایران بازیکنان خوبی دارد. آن ها کنار هم هماهنگ هستند. بازیکنان یک تیم اگر کنار هم خوب باشند براحتی خلاء و ضعف هم را پوشش می دهند. تیم خیلی خوبی در والیبال ایران وجود دارد اما تجربه جهانی بالایی ندارند. تازه والیبال ایران به سطح جهانی رسیده است. تجربه حضور در رویدادهای بین المللی خیلی در مقاطع حساس کمک می کند. ما در دریافت ضعیف هستیم. قبلا که خیلی ضعیف تر بودیم اما نسبت به قبل خیلی بهتر شدیم. معروف پاسور خوبی است اما توپ هم خوب به او می رسد. اگر توپ خوب نرسد، شاید توانایی معروف هم کم شود. در توپ گیری های عقب زمین هم ضعف داریم. تفکر والیبال ایران از ابتدا روی آبشار بود و توپ گیری ملاک نبود درصورتی که زیبایی والیبال به توپ گیری است. هر جا توپ گیری می شود، هیجان بالا می رود. اما تیمی که در زمین بازی می کند، یک سر و گردن از نیمکت بالاتر است. نیمکت ایران الان ضعیف تر از تیم است. زمان ولاسکو او زیاد حرف نمی زد. والیبال با بوکس فرق دارد. کافی است که نکته یادآوری شود. روی حرف ولاسکو بازیکنان ایمان داشتند. اما کادر فعلی تیم ملی پذیرفته نیست. ولاسکو یک شخصیت جهانی داشت. برای بازیکن خیلی مهم است که چه کسی مربی اش باشد. در کشتی تیم ملی روسیه برای مسابقات مدوید را می بردند. او نقشی در مربی‌گری ندارد اما در جایگاه می نشیند و با چهار مدال المپیک فضا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. ولاسکو از نظر شخصیتی بسیار آرام بود. ما می خواهیم نیمکت تیم ملی آرام باشد. الان بیشتر شو و نمایش اجرا می شود. همیشه معتقد بودم که مربی تیم ملی نباید مربی باشگاه باشد. همیشه این مشکل بوده است. کواچ چند سال قبل در ارومیه بازی می کرده و با برخی از بازیکنان گشت و گذار رفته است. بازیکنان فعلی تیم ملی او را به خوبی می شناسند.

*از ولاسکو استفاده چندانی نکردیم

- ناصر میرفخرایی : زمانی که ولاسکو آمد، جوانان خوبی داشتیم. ما یک الماس داشتیم که رویش را خاک گرفته بود. او به خوبی پرداخت کرد اما از کنار ولاسکو ما استفاده آنچنانی نبردیم. باید بیشتر بهره می بریم. باید بشتر از حضور فیزیکی او بهره می بردیم. نباید چون تیم ملی والیبال برنامه ندارد ولاسکو به کشورش برود. من نوعی تیمی را در لیگ تمرین می دهم، فدراسیون باید من را تایید کند. فدراسیون می تواند مربی را ملزم به گذراندن دوره کنار مربیان بزرگ کند. باید دستیار برای ولاسکو معرفی کنیم اما توپ جمع کن معرفی نکنیم. شخصیت مربیان ایرانی را هم به مربی خارجی معرفی کنیم. باید روی 10 مربی سرمایه گذاری کنیم. کواچ ایران نبود و لیگ تمام شده بود که می خواست به ایران بیاید. گفتند سی دی بازی های لیگ را برای کواچ می فرستند. کدام مربی با سی دی بازیکن انتخاب می کند؟ کواچ ماهی 28 هزار دلار پول مملکت را می گیرد و باید قرارداش طوری تنظیم شود که در طول سال در ایران حضور داشته باشد. زمانی هم گاییچ قرارداد ترکمانچای بسته بود. سه روز می آمد و در اصفهان خرید می کرد و می رفت.


* به هر قیمتی نباید پیروز شد

- ایرج احرابی فرد : سالن مسابقاتی که تیم ایران در آمریکا داشت، مثل تهران 10 هزار تماشاگر داشت ;i 9800 نفر ایرانی بودند، مدام تشویق می کردند. بدون بی تربیتی و بوق تشویق می کردند. آمریکایی ها جو شلوغ را دیده بودند اما در سالنی نبودند که به دلیل صدای زیاد نتوانند حرف بزنند. این جو در سالن ایران خیلی عجیب بود. بعضی از مریبان در آمریکا هستند که می خواهند با هر وسیله ای پیروز شوند. من نمی خواهم مساله تقلب را به ایران ربط بدهم ولی باید دنبال فرهنگی باشیم که دوام داشته باشد. اگر بتوانیم اینطور تیم های مختلف را در خانه شکست دهیم، بعد در خارج از خانه که هوادار نداریم، چکار باید کنیم. به هر حال باید سالم و به دراز مدت فکر کنیم.

*ورزش یکی از مهمترین عوامل زندگی است

- ایرج احرابی فرد : ورزش یکی از مهمترین عوامل زندگی است که تعریف گسترده ای دارد. انسانها باید از کودکی به ورزش علاقه مند شوند. خیلی ها سر پیری تازه به ورزش روی می آورند در صورتی که باید از کودکی فرهنگ ورزش جا بیفتد.

*خلقیات جامعه با ورزش بهتر می شود

- ناصر میرفخرایی : ورزش عامل اصلی سلامتی است. بعد از هر جراحی، پزشک ورزش را توصیه می کند. خلقیات جامعه با ورزش بهتر می شود. خیلی ها در گذشته می خواستند خودشان را ورزشی نشان دهند چون ورزشکار خلقیات مشتی‌گری دارد.
منبع: ایسنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار