نیم‌قرن پیش کشاورزان خشمگین دشت ورامین برای دفاع از ولایت و مرجعیت ۲۷ کیلومتر را در اوج گرما با پای پیاده طی کردند تا مرجع تقلید خود را آزاد کنند.
کد خبر: ۴۳۴۷۵۹
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۴ 03 June 2017
سید مرتضی ۳۸ ساله زمانی که خبر دستگیری امام خمینی(ره) را شنید، خشمگین شد، طاقت دستگیری مرجع تقلید خود را نیاورد و به‌سوی روستا و نزد دوستان و بستگانش حرکت کرد تا خشم خود را به آن‌ها منتقل کند، سید مرتضی به «محمدآباد عرب‌ها» ، زادگاهش می‌رسد و فریاد برمی‌آورد که چه نشسته‌اید، مرجع تقلید شما را دستگیر کرده‌اند و شما نشسته‌اید؟

با این جمله‌ها، خون کشاورزان مؤمن و انقلابی روستای «محمدآباد عرب‌ها» از توابع ورامین، به جوش می‌آید و به‌سوی تهران حرکت کردند.

امام‌جمعه موقت ورامین که از محققین قیام ۱۵ خرداد ۴۲ نیز است، در این مورد به خبرنگار مهر گفت: روستای محمدآباد عرب‌ها در ۱۵ خرداد ۴۲ درخشید، زمان رسیدن خبر دستگیری امام(ره) به روستای محمدآباد عرب‌ها، شهید جعفر عرب مقصودی و شهید سید مرتضی طباطبایی رفیعی روی زمین کشاورزی مشغول کار بودند اما با شنیدن خبر دستگیری امام(ره) برای دفاع از ولایت و مرجعیت کار و کشاورزی را رها کردند و فریاد برآوردند.

ازآنجایی‌که ۱۵ خرداد ۴۲ مصادف با روز بنی اسد بود، مردم مؤمن و عزادار پیشوا هم در صحن امام‌زاده جعفر(ع) جمع و مشغول عزاداری بودند که یکی از اهالی شهر پیشوا بالای منبر رفت و اشک‌ریزان گفت: مردم در نیمه‌شب گذشته مرجع تقلید شما «آیت‌الله خمینی» را در شهر قم دستگیر کرده و ایشان اکنون در زندان رژیم به سر می‌برند.

غسل شهادت کنید و آماده حرکت شوید

در این هنگام مرد دیگری از بلندگو اعلام کرد: مردم وصیت و غسل شهادت کنید و آماده حرکت شوید، این جمله سبب حرکت خشم‌آلود عزاداران حسینی به‌سوی تهران شد، مردم شهر پیشوا از جاده اصلی و مردم محمدآباد از بیراهه به سمت تهران به راه افتادند و هیچ‌کدام از حرکت یکدیگر اطلاع نداشتند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محسن محمودی در این خصوص گفت: مردم پیشوا در نهایت به کشاورزان خشمگین محمدآباد عرب‌ها پیوستند و باهم به‌سوی ورامین حرکت کردند.

صحنه سوم، ورامین است، شهری که مردم آن بیش از نیم‌قرن پیش، آماده جان‌فشانی در راه ولایت بودند، حمید سیری، یکی از شاهدان عینی قیام ۱۵ خرداد که در آن روز جوانی با سن کم بود، در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: من در میدان روغن‌کشی، ایستاده بودم که خبر دستگیری امام خمینی(ره) به ما رسید، با رسیدن این خبر همه مردم خشمگین شدند و حتی بسیاری از کسبه درب مغازه‌های خود را نبستند و قصد حرکت به‌سوی تهران و نجات مرجع تقلید خود را کردند، در این حال خبر دادند که پیشوایی‌ها نیز در حال حرکت به‌سوی ورامین هستند.

وی ادامه داد: جمعیت مردم محمدآباد عرب‌ها، پیشوا و ورامین در میدان رازی فعلی ورامین به یکدیگر ملحق شده و همه فریاد «یا مرگ یا خمینی» سر داده و به‌سوی تهران حرکت کردیم.

شاهدان عینی، جمعیت پیشوا و محمدآباد عرب‌ها را بیش از ۱۵ هزار نفر تخمین زده‌اند.

حسین خلیلی، عضو سابق شورای شهر ورامین و شاهد عینی قیام ۱۵ خرداد ۴۲ در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: این سه گروه حوالی ساعت ۱۸ در نزدیکی باقرآباد به هم پیوستند، در نزدیکی باقرآباد اتوبوس‌های شرکت واحد سربازان زیادی را پیاده کردند.

یکی از ساکنان باقرآباد نیز می‌گوید: بعدازظهر روز ‎۱۵خرداد کنار خیابان در باقرآباد نشسته بودیم که چند ماشین نظامی نیروهایی را در پل باقرآباد پیاده کرد تا جلوی مردم ورامین که به سمت تهران در حرکت بودند را بگیرند.

روایتی از روز گرم نیمه خرداد

مدیرکل شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان تهران در مورد طی مسیر پیاده تا پل باقرآباد به خبرنگار مهر گفت: از محمدآباد عرب‌ها تا پل باقرآباد ۲۷ کیلومتر است و بیشترین مسیر پیاده را در آن روز گرم در نیمه خرداد محمدآبادی‌ها، ازجمله شهید طباطبایی و شهید عرب مقصودی طی کردند.

محمودی با بیان این‌که آن روز نه ساندیس می‌دادند و نه ایستگاه صلواتی بود، افزود: برخی افرادی که وظیفه مزدوری بیگانگان را بر عهده دارند، گاه در راهپیمایی‌ها می‌گویند این افراد برای کیک و ساندیس آمدند، سؤال من اینجا است، ۱۵ خرداد ۴۲ هم کیک و ساندیس داده می‌شد که این خیل عظیم جمعیت با پای پیاده برای دفاع از ولایت و مرجعیت حرکت کردند، خیر، هیچ عاملی جز عشق ولایت و ایمان خالص دینی عامل این حرکت‌ها نیست.

وی اضافه کرد: در ۹ دی ۸۸ هم همین مردم ورامین، پیشوا، قرچک و محمدآباد عرب‌ها با پای پیاده حرکت کردند و برای تجدیدعهد با ولی‌فقیه زمان به‌سوی بیت مقام معظم رهبری حرکت کردند، اما برخی ناآگاه انگیزه این حرکات را کیک و ساندیس عنوان می‌کنند، چراکه هر اقدام و عملی را با وسع اندک خود می‌سنجند و نمی‌توانند عشق و علاقه را درک کنند.

سیری با تشریح اوضاع موجود در باقرآباد، به خبرنگار مهر گفت: در باقرآباد یک جیپ نظامی جلوی جمعیت را گرفت و پشت این جیپ تعداد قابل‌ملاحظه‌ای از نظامیان در حالت آماده‌باش و دست به تفنگ خیابان را بسته بودند، اطراف جاده هم تعداد زیادی نظامی ایستاده و مردم را نشانه رفته بودند، دو اتوبوس و کامیون هم جاده را مسدود کرده بودند که امکان پیشروی مردم نباشد، اوضاع سختی بود.

در پل باقرآباد چه گذشت

شاهدان عینی نقل کرده‌اند: سرهنگ بهزادی با صدای بلند به جمعیت ایست داد و بعد با صدای بلندتر گفت: « کجا می‌روید؟ کی شما را فرستاده؟ رئیس شما کجاست؟ بیاید و خود را معرفی کند.»

چند نفری نیز با صدای بلند گفتند: «آمدیم بگوییم که چرا آقای خمینی(ره) را دستگیر کرده‌اید؟ چرا او را آزاد نمی‌کنید؟»

جمعیت در اثر شلوغی، دو سه قدم به جلو کشیده شدند و شهید عزت‌الله رجبی و شهید سید مرتضی طباطبایی سه چهار قدم جلوتر از جمعیت رفتند و شهید طباطبایی گفت: «بفرمایید چه می‌گویید؟ بگوئید حرفتان چیست؟ فرض کنید من رئیس این‌ها هستم، چه فرقی می‌کند؟»

سرهنگ بهزادی گفت: « چرا آمدید؟ کجا می‌روید و برای چه؟»

شهید طباطبایی گفت: « با خبر شدیم مرجع تقلیدمان آیت الله خمینی(ره) را دستگیر کرده و به تهران برده اند؛ آمدیم بگوییم چرا ایشان را دستگیر کرده اید؟ چرا ایشان را آزاد نمی کنید؟ ما تا خون در رگمان است، آیت الله خمینی(ره) مرجع ماست، جانمان را فدای آقای خمینی(ره) می کنیم؛ ما از هیچ چیز نمی ترسیم و تا رهبرمان را آزاد نکنید، بر نمی گردیم» .

سرهنگ بهزادی با صدای بلند گفت: « دستور می دهم که برگردید».

شهید طباطبایی جواب داد: «اگر قرار بود از اینجا به خاطر حرف شما برگردیم، اصلاً از اول حرکت نمی کردیم.»

سرهنگ بهزادی دوباره با صدای بلند گفت: "یا برگردید یا دستور داریم همه شما را به گلوله ببندیم".

در این موقع شهید رجبی مردم را تشویق کرد که نترسند و جلو بروند؛ سرهنگ همین طور تهدید می کرد که شهید طباطبایی گفت: « ما بر نمی گردیم،  مرغابی را از آب می ترسانی» ؟!

شهادت مظلومانه مردم

ناگهان سرهنگ بهزادی با اسلحه کمری که در دست داشت، قلب شهید طباطبایی را نشانه گرفت و او را به شهادت رساند.

شهید رجبی با قمه ای که در دست داشت، یا حسین(ع) گفت و به طرف سرهنگ بهزادی حمله کرد تا از شهید طباطبایی حمایت کند که سنگدل، دهان آن بزرگوار را نشانه گرفت و او را هم به شهادت رساند و به نیروهای پشت سرش دستور شلیک هوایی داد.

جمعیت مقداری پراکنده شدند ولی چند نفر از بین جمعیت فریاد زدند: « مردم نترسید، به راه خود ادامه دهید، تیرها هوایی است؛ مردم نترسید، تیرها، پنبه ای است» !

مردم با این حرفها، دوباره با خروش بیشتر به طرف نظامیان به حرکت در آمدند و شعار دادند که در این موقع، سرهنگ دستور شلیک مستقیم داد و با بلندگو به مردم دستور برگشت داد و حرفهای زشتی نیز به زبان آورد.

عده ای شهید و عده ای هم زخمی شدند و بقیه جمعیت به طرف گندم زارهای اطراف جاده و عقب بازگشتند، اما نظامیان به سمت کسانی که در حال فرار بودند شلیک کردند و از آنهایی که روی جاده به عقب بازمی گشتند، بسیاری دیگر زخمی و شهید شدند.

سلیمان شاهسون بغدادی، از ناظران عینی قیام ۱۵ خرداد می گوید: شب هنگام نیروهای گارد چراغ ماشین ها را روشن کرده و شهدا و مجروحان را داخل کامیون های نظامی ریخته با خود به سمت تهران بردند.

تاثیر سه عنصر امام، اسلام و مردم در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ و پس از آن

حجت الاسلام محمودی، ۱۵ خرداد را سند افتخار مردم ورامین دانست و بیان داشت: مردم ورامین، پیشوا و قرچک به قیام ۱۵ خرداد افتخار می کنند، پدران این مردم، در اوج مظلومیت نشان دادند که در راه دفاع از حق، مبارزه با ظلم و ستم و پیروی از مرجعیت و ولایت ایستاده اد.

مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه ۱۹ خرداد ۶۳ فرمودند: من از همه کسانی که در باب ۱۵ خرداد چیزی می نویسند، همه کسانی که آن را در تاریخ ثبت می کنند، خواهش می کنم فراموش نکنند که محور اصلی و پیام حقیقی ۱۵ خرداد این پیام سه عنصری بود: «اسلام، امام، مردم» یا پیوند امت و امام به برکت اسلام و زیر سایه اسلام.

زمانی که در تاریخ می خوانیم، شهید طباطبایی با داشتن چهار فرزند به نام های حسن، حسین، محسن و زینب برای دفاع از اسلام و امام جان خود را فدا کرد، به خوبی عنصر « اسلام» و « امام» را درک می کنیم، جمعیت چند ده هزار نفری قیام کنندگان مظلوم و شجاع این منطقه نیز عنصر « مردم» را به خوبی نشان می دهند.

بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران، در وصف مردم شجاع دشت ورامین، فرمودند: « آقایان محترم و جوانان معظم ورامین به ما حق ویژه ای دارند؛ آنها در ۱۵ خرداد زحمت کشیده اند، جوانان خودشان را از دست داده اند. »

این حرکت شجاعانه، تحسین مقام معظم رهبری را نیز در پی داشت، تا جایی که ایشان در سخنرانی خود در ۲۲ خرداد ۸۲ فرمودند: «مردم ورامین نشان دادند که در راه حقیقت و دفاع از حق و اسلام ایستاده اند، حتی به قیمت جانشان. ورامینی ها در حرم مطهر حضرت جعفربن موسی سوگند یاد کردند و به سمت تهران راه افتادند و در میانه راه در مواجهه با شدت عمل و خشونت رژیم سفاک پهلوی، خون پاکشان در همین منطقه باقرآباد و قرچک بر زمین ریخت و مظلومانه جان دادند. آن روز هیچ کس گمان نمی کرد روزی خواهد رسید که این شهدای مظلوم و گمنام، مثل ستاره های درخشان، نه فقط در آسمان ورامین، بلکه در آسمان ایران اسلامی خواهند درخشید. آنها در مظلومیت جان دادند و خدا به مظلومیت و غربت آنها برکت داد و مجاهدت آنها در پی خود، مجاهدتهای دیگری را به وجود آورد و حرکت حق، هر روز قوی تر و ستبرتر شد.»

اما جالب این جا است که این مردم همیشه در صحنه هرگز در حد قیام ۱۵ خرداد ۴۲ متوقف نشدند و در تمام صحنه های حساس دفاع از ولایت و مرجعیت حضور داشتند که حضور در مقابل لانه جاسوسی امریکا و سخنرانی آیت الله محمودی، امام جمعه ورامین در بین راهپیمایان در ایام تسخیر لانه جاسوسی، حرکت پیاده به سوی بیت مقام معظم رهبری در دفاع از اسلام، انقلاب و ولایت فقیه در ۹ و ۱۰ دی ۸۸ و بیشترین درصد حضور در انتخابات های گوناگون نمونه هایی از این رشادت های مردم این منطقه است.

منبع تاریخی: «روایت خرداد» تحقیق و تألیف «سید رضا حسین زاده» و « ستارگان درخشان» تحقیق و تالیف « سید محمد حسن محمودی» و « محمد رضا حیدری».
منبع: مهر
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار