یکی از عواملی که دولتها عمدتا در ایران به دنبال آن بودند توسعه متوازن مناطق مختلف کشور بود. توسعهای که مبتنی بر توانمندیها و ظرفیتهای هر منطقه و بر اساس شرایط بومی و آداب و رسوم آنها شکل گیرد. البته در پاره ای از موارد خواسته یا ناخواسته عوامل توسعه در یک منطقه به تغییر رویکرد وآاداب منطقه ای نیز منجر شده است. مثلا در بعضی از شهرهای شمالی کشور این تغییر عیانتر از دیگر مناطق است.
استان تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست. البته نام تهران نام پرآوازه ای است. اما واقعیت اینجاست که نامهایی در استان تهران یافت میشود که قدمت آن از نام قریه تهران بیشتر است. مثالی به شوخی در بین اهالی ری باب است که تهران را یکی از قریه های ری میدانستند و چه بسا اگر قاجارها تهران را پایتخت اعلام نمیکردند امروز تهران هم مانند شهرستانهای دیگر استان توسعه خاصی نیافته بود.
شهرستانهای ری و ورامین و شهریار که قدمتی بیش از صدسال دارند و شهرستانهای مادر در استان تهران محسوب میشوند امروز در مقایسه با روند توسعه جهانی و حتی متوسط توسعهای که در کشور وجود دارد وضع مناسبی ندارند.
مردم این شهرستانها البته حداکثر تلاش را بری حفظ هویت بومی خود بکار بردهاند و عرق پیشرفت و بومیگرایی در اهالی آنها در حداکثر است اما در اصل در سالهای گذشته توجه بیرونی و سیستمی به این شهرستانها در حداقل بوده است.
شهرستانهای استان تهران علی رغم نزدیکی به پایتخت و دربرگیری جمعیت بسیار زیادی که بعضا از جمعیت یک استان نیز بیشتر است نیاز به توسعه متوازن و بر اساس شرایط و ظرفیتهای بومی خود دارند. این موضوع را مسئولین استانی علی الخصوص استاندار تهران نیز در دیداری که در پاییز سال 92 با فرمانداران خود داشت بیان کرد و گفت: یکی از دلایل انتخاب من و شما توسط دولت توانایی اقتصادیمان است و باید توجه کنیم که نیاز امروز تهران توسعه متوازن است.
اما متاسفانه ضعف دانش بومی و عدم وجود طرحهای مطالعهای مبتنی بر ظرفیتهای منطقهای کار را بجایی کشانده که توسعه در سهلترین تبیین یعنی توسعه اقتصادی تقلیل یافته و چون وضعیت امروز کشور اختصاص منابع مالی را با سختی مواجه کرده است در نتیجه توسعه بومی شهرستانها معطل باقی مانده است.
با وسعت دید و مطالعه میدانی شهرها و شهرستانهای کوچک حاشیه پایتختهای دنیا و یا مهم کشورهای جهان و همچنین بررسی ظرفیتهای بومی شهرستانهای اطراف تهران می توان به نتایج بهتری غیر از توسعه اقتصادی رسید. هرکدام از این شهرستانها بر اساس سوابق تاریخی و همچنین رخدادهای محلی و تواناییهای ساکنین محلی میتوانند غیر از میزبانی اقتصاد، به میزبانی فرهنگ و رخدادهای فرهنگی هم بروند.
آیا نمی توان نام شهرستانهای استان تهران را برای یک موضوع خاص زبانزد کرد. شهرستان دماوند میزبان بزرگترین کوچ عشایر در ماههای گرم سال است. همچنین خیل عظیمی از گردشگران در همین ماهها میهمان این شهرستانند. آیا جشنواره بزرگ فروش محصولات غذایی ارگانیک که سالانه برگزار شود زیبنده نام دماوند نیست. معلوم نیست چندین هزار نفر از کشورهای دیگر برای زندگی سالم جسمی مثلا پنج یا ده روزه حاضرند میهمان دماوند شوند.
شهرستان فیروزکوه از سردترین نقاط ایران است. منطقه ای در این شهرستان وجود دارد که بیشترین حجم بارش برف را دارد. آیا جشنواره بزرگ هنری و تفریحی برف و یخ(مجسمههای برفی و یخی) که اساسا خاصیتی تفریحی نیز در خود دارد و نمونههای متعدد خارجی و بسیار معروفی نیز از جمله در چین دارد و یا حتی جشنوارههای بزرگ فرهنگی و هنری و گردشگری نمیتواند راهگشای این شهرستان باشد.
ظرفیتهای شهریار و لواسان در تولیدات میوه و جود باغهای ثمرده و ورامین با ظرفیت مذهبی قابل توجه و یا ری که اقتصاد و اصالت درخوری دارد همگی میتواند به این مهم راهنما باشد که اگر توسعه فرهنگی و هنری نیز در دستور کار قرار گیرد شاید بتواند جایگزین مناسبی برای توسعه اقتصادی صرف در شهرستانهای استان تهران باشد.