دلیل این اتفاق هم به این موضوع بازمیگردد كه بعد از خوشبینیهایی كه به واسطه اجرایی شدن برجام رخ داد، تداوم و تثبیت این روند رو به رشد، به یكسری متغیرها و فاكتورهای بنیادی اقتصادی نیازمند بود. این فاكتورها باید اجرایی میشد تا مسیر رو به رشد ادامه و تداوم پیدا میكرد. اما در این میان نكتهیی كه وجود دارد این است كه به لحاظ بنیادی، قیمت سهام شركتها در بازار سهام تابع دو عامل اساسی است؛ یك عامل سودآوری شركتها و عامل دیگر ارجحیتی است كه سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در بازار بورس نسبت به سایر بازارها بهویژه بانك، قائل میشوند. این دو عامل اساسی و بنیادی باعث میشود كه سرمایهگذاران به سمت بورس ترغیب و نقدینگی به سمت بورس سرازیر شود. طبیعتا در این شرایط قیمت سهام شركتها رشد میكند یا برعكس آن قیمت سهام شركتها افت كند.
اما درخصوص این دو عاملی كه گفته شد، چند نكته حائزاهمیت است. درمورد سودآوری شركتها این نكته وجود دارد كه باتوجه به اینكه اقتصاد ایران عمدتا متكی به نفت و درآمدهای دولت از محل فروش نفت است، باوجود اینكه طی چند ماهه گذشته شاهد رشد نسبتا جزئی در قیمت جهانی نفت بودهایم، اما این رشد در حد و اندازهیی نبوده كه باعث شود درآمدهای دولت از محل فروش نفت با افزایش روبهرو شود.
از سوی دیگر، حدودا نیمی از شركتهای بورسی كشور بهصورت مستقیم و غیرمستقیم سودآوریشان به قیمت جهانی مواد خام، ازجمله قیمت فرآوردههای نفتی مواد پتروشیمی و محصولات فلزی و معدنی، مرتبط است و تقریبا تحرك قابلتوجهی در قیمت این مواد به وجود نیامده و از طرف دیگر در حال حاضر نرخ ارز نسبت به پیش از اجرایی شدن برجام چیزی حدود ۱۰درصد افت كرده و همین موضوعات صورت مساله را با تغییر مواجه كرده است. باتوجه به اینكه فروش این دست از شركتها تابع قیمتهای جهانی و نرخ ارز است، حتی اگر رشد جزئی در قیمت جهانی این مواد صورت گرفته، افت نرخ ارز رشد آن را خنثی كرده است. درواقع میتوان گفت كه در سودآوری این شركتها تغییر قابلملاحظهیی شكل نگرفته است.
در مقابل این موضوع سایر شركتهایی كه محصولات، مواد و خدمات خود را در داخل به فروش میرسانند، ایستادهاند. ركود نسبی كه در اقتصاد كشور وجود دارد و تقاضای موثری كه در اقتصاد برای كالا و خدمات به چشم نمیخورد، باعث شده كه این شركتها با مشكل فروش مواجه شوند، بنابراین بخش سودآوری شركتها، همچنان در همان حد سال قبل قرار دارد و هیچ بهبود قابلملاحظهیی مشاهده نمیشود.
اما در مورد رجحان سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در بازار سهام به نسبت سایر بازارها به ویژه بازارهای بدون ریسك مثل بانك و اوراق با درآمد ثابت نیز، باید به عملكرد بانك مركزی در چند وقت اخیر اشاره كرد.
بانك مركزی باوجود تلاشهایی كه در سال گذشته در زمینه تزریق منابع به بازار بانكی و كاهش نرخ سود بانكی انجام داد اما عملا اتفاقی كه افتاد این بود كه توافقات صورت گفته، همانند دفعات قبل موثر واقع نشد و همچنان نرخ سود بانكی بهعنوان گزینه بدون ریسك سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران بالاست. این موضوع باعث میشود كه سرمایهگذاران بهویژه سرمایهگذاران ریسكگریز، سرمایهگذاری در بانك یا اوراق با درآمد ثابت را به سرمایهگذاری در بورس ترجیح دهند.
نمود این موضوع در بازار سهام و عدم رشد P به E شركتها كه نسبت قیمت به سود شركتهاست مشاهده میشود. بهطور كلی باید گفت كه در شرایط فعلی افق روشنی برای رشد سودآوری شركتها باتوجه به كاهش قیمت جهانی نفت، قیمت جهانی مواد خام و وضعیت تقاضا در اقتصاد داخل چندان مثبت به نظر نمیرسد.