کد خبر: ۱۶۲۷۳۱
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۳ 12 January 2016


حسین بابازاده مقدم ، مولف نویسنده و پژوهشگر سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی و مدرس دانشگاه

زندگی خوب یک مساله اجتماعی و یک دغدغه عمومی است برای همه مردم که بنوعی از یک محتوای عمیق دینی و باوری قویا مومنانه پیروی می کند.تعاریف دنیا گریز از معنویت و دین در نقطه مقابل تعاریف واقع گرایانه ازین منشور سعادت قرار داشته و بر این نکته مهم باید پافشاری کرد که هدف ابتدایی ادیان اعم از زرتشت ، اسلام و حتی یهودیت تحقق زندگی خوب برای پیروانشان بوده است.اصلا با زندگی خوب و راه کارهای واقعی دست یابی به آن بود که پیامبران الهی توانستند منظومه ای از مومنان را گرد هم آورده و به عمران شهرها و تاسیس تمدن های مهم بپردازند.

عمدتا هیچ تمدن مستقل از دینی در جهان پدید نیامده و همگان می دانیم که یکی از ملزومات زندگی خوب برخورداری از تمدن و ارکان آن در یک محیط اجتماعی یا بعبارت دقیق تر واحد سیاسی به شرح یک کشور است.

محیط اجتماعی عمل گرا با حضور و مشارکت معنادار مولفه های معنوی دورنمای زندگی خوب را سبب سازی می کند که در واقع زندگی فراتر از سطح نباتی بعلاوه اندکی آگاهی است و فقط اندکی از آگاهی چون حد اعلای آگاهی دیگر وارد فضای معنویت و زندگی روحانی می شود.

همه انسان ها حق دارند که به یک زندگی خوب دسترسی داشته باشند ، زندگی که در آن انسان ها از حداقلی امکانات فکری و فرهنگی و سطح مطلوبی از امکانات مالی و مادی دسترسی داشته باشند.زندگی خوب یعنی اینکه افراد بتوانند لباس پاک بپوشند ، تغذیه سالم داشته باشند و در عین حال بدون دغدغه به تکالیف دینی و مسئولیت های اجتماعی بپردازند و هراس عدم امنیت نداشته باشند.زندگی خوب عبارت است از زندگی با بهره مندی از عناصر انتخاب و آگاهی و زندگی در محیطی که ارزش های اخلاقی و فرهنگ جمعی مورد احترام قرار میگیرد.دقیقا به همین اعتبارها زندگی خوب یک آرمانشهر و یک نقطه تخیلی نیست بلکه بدیهی ترین و حداقلی ترین سطحی است که یک انسان می بایست بدان دسترسی داشته باشد و بهره مند باشد.

انسان ها باید بتوانند در هر جامعه ای با هر فرهنگ و دینی به اندازه کافی کار کنند ، بخورند ، استراحت کنند و در امنیت و آرامش زندگی کنند تا از سوی دیگر امکان تبدیل شدن به یک شهروند موثر را داشته باشند.در اینجاست که حضور فقر در هر جامعه ای اصولا یک موضوع ضد خوبی تلقی میشود ، آمارهای بسیار نگران کننده انسان های زیر خط فقر در کشور و خصوصا در استان البرز یکی از موانع دست یابی به زندگی خوب است.فقر فکری که مظهر دیگری از فقر و مانعی در تحقق زندگی خوب به شمار می آید نیز در ارتباط با همین مولفه یعنی فقر اقتصادی است.شما از جوانی که به مرز سی یا حتی چهل سال رسیده است و از اشتغال بی بهره است یا از پدر خانواده ای با سه یا چهار فرزند که امکان تامین معاش مطلوب خانواده اش را ندارد نمی توانید انتظار داشته باشید که با اصول فکر برتر و بروز در جهان آشنا باشد یا مثلا روزانه یک یا دو ساعت مطالعه کند.همین تاثیر گذاری ها در حوزه سلامت و آمار بسیار بالای بیماری های بانوان و دیگر مسائل موجود در سلامت جسمی آحاد اقشار کشور دست به دست هم می دهد تا ما برای این زندگی خوب احساس نگرانی کنیم.

فقر مانع اصلی و یک ترمز اساسی در دست یابی به حداقلی از یک زندگی رضایتبخش است و بنحوی همه حوزه ها و همه اقشار را مستقیم یا غیر مستقیم با آسیب های ناشی از کمبود امکانات دست به گریبان می کند.

ما نمی توانیم شعار یک جامعه خوب را سر بدهیم در حالی که ریشه های آنرا تامین نکرده ایم مثلا نتوانسته ایم که خیل عظیمی از جمعیت کشور را از خط فقر برهانیم یا بطور مثال به وعده های قانون اساسی در خصوص تعهدات حاکمیت در قبال مردم را نادیده بگیریم.

مولفه های کلیدی زندگی خوب شامل عدالت و توزیع ثروت با معیاری حقیقی می باشد و بنحوی است که می بایست نابرابری در توزیع از بیست درصد تجاوز نکند که چرا که عملا تجربه های توزیعی نشان می دهد تا بیست درصد توزیع نابرابر می تواند بنحوی قابل توضیح باشد اما ارتقای این وضعیت به بالای پنجاه درصد عملا یک بحران عدالت و بحران توزیعی به شمار می آید.

آگاهی های ناب بعد دیگری از زیر بنای زندگی خوب را به خود اختصاص می دهد ، در این رابطه پرهیز از شیوع آگاهی های کاذب و دروغین در خصوص حقایقی اجتماعی سیاسی و اقتصادی حائز اهمیت های راهبردی و کلان است.بطور کلی در اجتماعی که افراد از آگاهی های حقیقی و با ریشه عمیق بهره مند نیستند نمی توان به یک فهم مشترک در مدیریت مسائل و معضلات دست پیدا کرد ، بنابر این است که سنگ بنای زندگی خوب آگاهی های ناب و اصیل است.انواعی از آگاهی های کاذب همچون آگاهی های مدرن و تجملاتی و فانتزی ، آگاهی های باندی و جناحی و آگاهی های فرقه ای مانعی برای ساختن یک زندگی خوب هستند.

هیچ کس و هیچ سازمان و هیچ دستگاهی زندگی خوب را نمی سازد و به ارمغان نمی آورد بلکه این مهم را یک جمع و یک اجتماع بزرگ تولید و توزیع می کند و نه تنها واگذار کردن مشکلات بر دوش دیگران گره ای را باز نمی کند بلکه ادامه دادن دور باطل و بی نتیجه ای است برای فرار کردن از بار مسئولیت ها که هم اکنون انواعی از آنرا می توان مثال زد.

الزام دیگر ساختن یک فرهنگ سیاسی کنشگر ، مسئول و منتقد در برابر رخدادهای مهم کشور است ، فرهنگ سیاسی عملگرا ، فراگیر و متعامل که بخوبی درک کند دست یابی به زندگی خوب از طریق فرهنگ سیاسی ادراکی و مفاهمه محقق می شود و اصولا زدو خرود و برخوردهای خشونت آمیز و دفعی مشکلی از مشکلات انبوه کشور را مدیریت نمی کند.ما باید برای حرکت به سوی یک زندگی خوب این مهمات را نهادینه کنیم که با فرهنگ تهمت ، برچسب و تیراندازی های فکری علیه یکدیگر نمی توانیم جامعه ای خوشبخت را خلق کنیم.اینها ممکن است سالیانی بطول بیانجامد اما عملی است و قابل تحقق ولی اصلی اساسی برخورد با ریشه های پراکندگی های برنامه ای است.

زندگی خوب حق شهروندان ایرانی است.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
وبگردی
آخرین اخبار